الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه علی ابن ابیطالب علیه السلام
امام رضا علیه السلام و غدیر
الف) عرشیان و روز غدیر
امام على بن موسى الرضا علیه السلام فرمود: پدرم از جدم «جعفر بن محمد» چنین نقل مى کرد:
آسمانیان روز غدیر را بهتر از زمینیان مى شناسند، خداوند در بهشت برین ساختمان بزرگى را به خود اختصاص داده است؛ این ساختمان از آجرهاى نقره و طلا ساخته شده، درآن صد هزار گنبد از یاقوت سرخ و صد هزار گنبد از یاقوت سبز وجود دارد، خاک و گلهاى به کار گرفته شده در این قصر از مشک و عنبر است، در آن چهار جوى (یا رودخانه) به چشم مى خورد که در هر یک از آنها خمر و آب زلال و شیر و عسل جریان دارد؛ در اطراف این جویبارها درختان انبوهى از میوه هاى مختلف روییده، بر روى آنها پرندگانى پرواز مى کنند که بدنشان از لؤلؤ و پرهایشان از یاقوت است؛ آنها با پرواز خویش صداهاى دلنوازى ایجاد مى کنند. روزغدیر در این قصر بزرگ باز مى شود؛ فرشتگان و اهل آسمانها تسبیح گویان به قصر داخل مى شوند؛ آن پرندگان به پرواز درآمده در جویبارها خود را مرطوب مى سازند و سپس به آن مشک و عنبر آغشته کرده، و عطرش را در فضاى ملکوتى قصر منتشر مى سازند؛ فرشتگان الهى به نام فاطمه زهرا(س) به یکدیگر هدیه مى دهند؛ چون پایان روزغدیر فرا مى رسد، به فرشتگان گفته مى شود به جایگاههاى خویش برگردید شما تا سال آینده، مثل چنین روزى، از اشتباه و لغزش در امان هستید و بدانید همه این موهبتها به خاطر عظمت پیامبر ما محمد و وصى او على بن ابى طالب - علیهما السلام - است.
ب) برکات عید غدیر
سپس على بن موسى الرضا علیه السلام فرمود: 1 - خداوند گناهان شصت ساله هر مؤمن زیارت کننده او را مى آمرزد. 2 - خدواند، به برکت روز غدیر دو برابر گروهى که در ماه رمضان، شب قدر و شب عید فطر آزاد مى کند، از آتش جهنم مى رهاند. 3 - پروردگار یک درهم انفاق به مستحق را هزار برابر پاداش خواهد داد. سپس فرمود: روز غدیر به برادران دینى خود برترى و فضیلت ده و مردان و زنان با ایمان را خوشحال و مسرور نما.
«ابوحمزهى ثمالى نقل میکند از حبیببنعمرو که میگوید: در آن ساعات آخر، در همان شب بیست و یکم، رفتم دیدن امیرالمؤمنین، دیدم یکى از دختران آن حضرت هم در آنجاست؛ آن دختر اشک میریخت، من هم گریهام گرفت، بنا کردم گریه کردن؛ مردم هم بیرون اتاق بودند، صداى گریهى این دختر را که شنیدند، آنها هم بنا کردند گریه کردن. امیرالمؤمنین چشم باز کرد، گفت: اگر آنچه را که من مىبینم، شما هم میدیدید، شما هم گریه نمیکردید. عرض کردم یا امیرالمؤمنین مگر شما چه مىبینید؟ گفت: من ملائکهى خدا را مىبینم، فرشتگان آسمانها را مىبینم، همهى انبیاء و مرسلین را مىبینم که صف کشیدند، به من سلام میکنند و به من خوشامد میگویند. و پیغمبر را مىبینم که پهلوى من نشسته است، اظهار میکنند که بیا على جان، زودتر بیا. میگوید: من اشک ریختم، بعد بلند شدم، هنوز از منزل خارج نشده بودم که از صداى فریاد خانواده، احساس کردم که على از دنیا رفت.
صلّى اللَّه علیک یا امیرالمؤمنین، صلّى اللَّه علیک یا امیرالمؤمنین، صلّى اللَّه علیک یا امیرالمؤمنین. نسئلک اللّهمّ و ندعوک باسمک العظیم الاعظم الأعزّ الأجلّ الأکرم یا اللَّه... پروردگارا! به حق امیرالمؤمنین ما را شیعیان واقعى امیرالمؤمنین قرار بده. پروردگارا! سلوک دنیائى و آخرتى ما را سلوک امیرالمؤمنین قرار بده. پروردگارا! ما را به معناى واقعى کلمه پیرو آن بزرگوار قرار بده. پروردگارا! گرفتارىهاى دنیاى اسلام را برطرف کن؛ گرفتارىهاى ملتهاى مسلمان فلسطین، عراق، لبنان، افغانستان، پاکستان و دیگر مناطق اسلامى را برطرف کن. پروردگارا! به فضل و کرمت، گرفتارىهاى ملت ایران را برطرف بفرما. پروردگارا! روز به روز بر عزت این ملت، بر قدرت این ملت بیفزا. پروردگارا! وحدت را که سرمایهى بزرگ ملت ایران است، براى آنها حفظ بفرما. پروردگارا! دستهاى تفرقهافکن را قطع بفرما. پروردگارا! ما را در هر مقامى، در هر رتبهاى که هستیم، به پایبندى به حق موفق بگردان؛ ما را از ظلم، تعدى، تجاوز به حقوق دیگران محفوظ بدار.»
«جبرئیل امین یا منادى آسمانى بین زمین و آسمان، فریاد برآورد: «تهدّمت واللَّه ارکان الهدى»؛ پایههاى هدایت مهندم شد. «قتل علىٍ المرتضى»؛ على در محراب عبادت کشته شد. و بعدها همه شهادت دادند که: «قتل فى محراب عبادته لشدّة عدله»؛ جرم امیرالمؤمنین، «عدالت» او بود و همین عدالت بود که او را به این مقام والا و به شهادت رساند.» «وقتى ضربت را این دشمنِ خدا بر امیرالمؤمنین وارد کرد، در روایت دارد که حضرت هیچ آه و نالهاى نکردند؛ اظهار دردى نکردند. تنها چیزى که حضرت فرمودند، این بود: «بسم اللَّه و باللَّه و فى سبیل اللَّه، فزت و ربّ الکعبة»؛ به خداى کعبه سوگند که من رستگار شدم. بعد هم امام حسن مجتبى (علیهالسّلام) آمد سر آن بزرگوار را در دامان گرفت. روایت دارد که خون از سر مبارکش می ریخت و محاسن مبارکش خونین شده بود. امام حسن همانطور نگاه می کرد به صورت پدر، گریه چشمان امام حسن را پر اشک کرد؛ اشک از چشم امام حسن یک قطرهاى افتاد روى صورت امیرالمؤمنین. حضرت چشم را باز کردند، گفتند: حسنم! گریه میکنى؟ گریه نکن؛ من در این لحظه در حضور جماعتى هستم که اینها به من سلام می کنند؛ کسانى در اینجا هستند - در همان لحظهى اول؛ اینى که نقل شده است از حضرت - فرمود: پیغمبر اینجاست، فاطمهى زهرا اینجاست. بعد حضرت را برداشتند - بعد از اینکه امام حسن (علیهالسّلام) نماز را در مسجد خواندند، حضرت هم نشسته نماز خواندند. راوى می گوید که حضرت گاهى متمایل می شد به یک طرفى که بیفتد، گاهى خودش را نگه می داشت - و بالاخره به طرف منزل حرکت دادند و بردند. اصحاب شنیدند آن صدائى را که: «تهدّمت واللَّه ارکان الهدى ... قتل علىّ المرتضى». این صدا را همهى اهل کوفه شنیدند، ریختند طرف مسجد؛ غوغائى به پا شد. راوى میگوید: مثل روز وفات پیغمبر در کوفه، ضجه و گریه بلند شد؛ آن شهر بزرگ کوفه یکپارچه مصیبت و حزن و اندوه بود. حضرت را مىآوردند؛ امام حسین (علیهالسّلام) آمد نزدیک. در این روایت دارد که اینقدر حضرت در همین مدت کوتاه گریه کرده بودند که پلکهاى حضرت مجروح شده بود. امیرالمؤمنین چشمش افتاد به امام حسین، گفت: حسین من گریه نکن، صبر داشته باشید، صبر کنید؛ اینها چیزى نیست، این حوادث می گذرد. امام حسین را هم تسلا داد. حضرت را آوردند داخل منزل، بردند در مصلاى حضرت؛ آنجائى که حضرت در خانه در آنجا نماز می خواندند. فرمود: من را آنجا ببرید. آنجا براى حضرت بسترى گستردند. حضرت را آنجا گذاشتند. اینجا دختران امیرالمؤمنین آمدند؛ زینب و امکلثوم آمدند، نشستند پهلوى حضرت، بنا کردند اشک ریختن. امیرالمؤمنین آنجائى که امام حسن گریه کرد، امام حسن را نصیحت کردند و تسلا دادند؛ آنجائى که امام حسین گریه می کرد، حضرت تسلا دادند، گفتند صبر کن؛ اما اینجا اشک دخترها را تحمل نکردند؛ می گوید: حضرت هم شروع کرد به هاىهاى گریه کردن. یا امیرالمؤمنین! گریهى زینبت را اینجا نتوانستى تحمل کنى، اگر در روز عاشورا میدیدى چگونه زینبت اشک می ریزد و نوحهسرائى میکند، چه میکردى؟»
«قبل از اذان صبح وارد مسجد شد و مردم را که در گوشه و کنار مسجد متفرقاً خوابیده بودند، بیدار کرد؛ اذان گفت و وارد محراب عبادت شد. در وسط نماز، ناگهان فریاد منادى بلند شد: «تهدّمت واللَّه ارکان الهدى»؛ پایههاى هدایت ویران شد. حتماً مردمِ آن وقت مىفهمیدند که ویران شدن پایههاى هدایت یعنى چه؛ اما آنگونه که نقل شده است، منادى پشت سر مفهوم آن جمله را روشن کرد؛ ندا سر داد و صیحه بلند شد که: «قتل علىّ المرتضى». صلّى اللَّه علیک یا امیرالمؤمنین.»
«دل امیرالمؤمنین پُر از درد بود. امیرالمؤمنین در دعاى معروف کمیل - که انشاء آن حضرت است - خطاب به پروردگار عالم مطالبى را عرض مىکند: «الهى و سیّدى و مولاى و مالک رقّى». از جمله، این خطاب به گوش و ذهن من، بسیار حسّاس کننده آمد: «یا من الیه شکوت احوالى»؛ اى کسى که من شکایتهاى خود را به او مىکنم. او به خدا شکایت مىکرد؛ دل آن حضرت پُر از درد بود. نگرانى امیرالمؤمنین، هم وضعیت جامعه و مردم بود؛ هم وضعیت مسیر دین و جهتگیرى دینى در نظام اسلامىِ تازهپاى آن روز بود و هم احساس مسؤولیت سنگین خودِ او. البته امیرالمؤمنین یک هزارم از این مسؤولیت را نیز کم نگذاشت... آن شب [شب نوزدهم ماه رمضان] در خانه امّکلثوم، آن بزرگوار افطار را به همان کیفیّتى که شنیدهاید، صرف کرد. افطارِ با نان و نمک - یعنى در واقع نان خالى - شیر را از سر سفره برداشت و با نان خالى، آن شب افطار کرد. شب را تاصبح به عبادت گذرانید...»
ولادت با سعادت مولود کعبه را بر تمامی شیعیان و محبین آن امام همام تبریک عرض می کنیم
روزی رسول خدا و امیرالمومنین علیهم السلام کنار یکدیگر نشسته بودند . ماری در حال رد شدن بود . حضرت علی علیه السلام خواست با چوب بر سر مار بزند . رسول خدا فرمود : یاعلی ! انه ابلیس . بعد رسول خدا فرمود : علی جان من با ابلیس شرطها بسته ام . یکی از شروطی که با من کرده است این است که هر کس دشمن تو باشد او در رحم مادرش شریک خواهد شد . ( و شارکهم فی الاموال و الاولاد ) یعنی هر کس بغض علی بن ابطالب صلوات الله و سلامه علیه را داشته باشد بدانید ولد حرام است .
پس این که الان همه ی ما امام علی علیه السلام را دوست داریم به دلیل این است که طیب ولادت داریم و اساس کار پاک است . و اینکه گفته می شود محبین حضرت مولا همه به بهشت می روند هم درست است ؛ دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد . دیر رفتن به بهشت مربوط به زمانی است که ما محبت را داریم ولی تبعیت نداریم . زود رفتن به بهشت مربوط به زمانی است که در عین داشتن محبت ، تبعیت هم وجود داشته باشد . البته محبت ، مبنای تبعیت است .
سر اینکه در مکتب شیعه این قدر وسیع روی محبت مولا علی علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام تاکید شده است این است که زمانی که عبد محبت این حضرات را چشید ، خواست محبوب بر خواست خودش مقدم خواهد افتاد و این جاست که الوهیت از بین می رود . برای همین است که رسول الله الاعظم فرمودند : سید الاعمال حب علی .
نبى مکرم اسلام جداى از خصوصیات معنوى و نورانیت و اتّصال به غیب و آن مراتب و درجاتى که امثال بنده از فهمیدن آنها هم حتّى قاصر هستیم، از لحاظ شخصیت انسانى و بشرى، یک انسان فوقالعاده، طراز اول و بىنظیر است. یک شخصیت عظیم، با ظرفیت بىنهایت و با خلق و رفتار و کردار بىنظیر، در صدر سلسلهى انبیا و اولیا قرار گرفته است و ما مسلمانان موظّف شدهایم که به آن بزرگوار اقتدا کنیم؛ که فرمود: «ولکم فى رسولاللَّه اسوة حسنة». ما باید به پیامبر اقتدا و تأسى کنیم. نه فقط در چند رکعت نماز خواندن که در رفتارمان، در گفتارمان، در معاشرت و در معاملهمان هم باید به او اقتدا کنیم. پس باید او را بشناسیم. خداى متعال شخصیت روحى و اخلاقى آن بزرگوار را در ظرفى تربیت کرد و به وجود آورد که بتواند آن بار عظیم امانت را بر دوش حمل کند.
یک نگاه اجمالى به زندگى پیامبر اکرم در دوران کودکى بیندازیم......
امروز چه کسی می آید؟ دیدم زبان قاصر است ؛ هر چه بگویم ناقص است ؛
تاسی کردم به حضرت هادی علیه السلام در زیارت جامعه کبیره .....
یعنی که امروز.....
جایگاه رسالت و مرکز رفت و آمد ملائکه الله می آید
معدن رحمت ، منتهای حلم و بردباری می آید
اصول و اساس کرم و بزرگواری می آید
.................. عناصر الابرار می آید ------------------------------------------------------------------------------------------------------- دلنوشت :
امسال ولادتت با سال های قبل فرق می کند . بعد از آن رخداد اصلا اسم هادی دیگر برایم فرق می کند . امسال در ولادتت شاد شادم ولی شادی ام غم دارد ، شادی ام همراه با بغض است ؛ یاد هتاکی آن حرمله صفت می افتم دلم می گیرد . نادان به خورشید سنگ پرتاب می کند ، به خیال باطلش فکر می کند سنگش می رسد . ای به ظاهر آدمی که به امام نقی عزیزتر از جانم توهین کردی خاک بر دهانت !
یزیدیان زمان او را شناختند ولی ما به ظاهر عاشورائیان نشناختیم . البته تقصیر نداریم ، وقت نداریم ؛ قیمت سکه و دلار و طلا مهم تر است . کسی گفت خب امام نقی هم طلاست چرا دنبال قیمت آن نمی رویم ؟
اصلا اسم کوفه می آید ، ذهن انسان ناخودآگاه سراغ بی وفایی و نامردی می رود . کوفه و کوفیان یک بار امتحان پس داده بودند و بی وفایی خود را ثابت کرده بودند در تنها گذاشتن مولا علی علیه السلام .
ولی این بار خودشان دعوت کرده بودند 12 هزار نامه برای امام حسین علیه السلام فرستاده بودند . باور کردنی نبود کوفی بی مروت ، حالا از تمام مروت دعوت می کند. دعوت می کند که ای پسر رسول الله ما از ظلم و ستم خسته شده ایم ، منتظریم بیا !!!
وجود مطهر سیدالشهداء علیه السلام نماینده فرستاد تا اوضاع را بررسی کند ، نکته بسیار ظریف اینجاست . اصلا انتهای مقام مسلم بن عقیل علیه السلام همین است ؛ او شد نماینده ی امام علیه السلام ؛ می دانید یعنی چه ؟ یعنی امام علیه السلام مسلم را مثل خودشان و از خودشان دانستند و تصمیم و حرف مسلم بن عقیل علیه السلام ، تصمیم و حرف امام حسین علیه السلام است .
زندگى امام باقر علیه السلام ، آینه تمام نماى زندگى شرافتمندانه انسانهاى موحد و متعالى است. یکى از بارزترین ویژگیهاى امام باقر علیه السلام جامعیت اوست.
توجه به علم، او را از اخلاق و فضایل روحى غافل نمى سازد و روى آورى به معنویات و عبادت و بندگى، وى را از پرداختن به زندگى مادى و روابط اجتماعى و اصلاح جامعه باز نمى دارد .
در حالى که انسانهاى معمولى، در بیشتر زمینه ها گرفتار افراط و تفریط مى شوند، اگر به زهد و عبادت بپردازند، به عزلت و گوشه نشینى کشیده مى شوند و اگر به کار و تلاش رو آورند، از انجام بایسته وظایف عبادى و معنوى، دور مى مانند!
جان به فدای آن امام مظلومی که در شب شهادت غریبانه اش تمام حاجیان راه عشق در مکه مشغول حج هستند و مدینه و قبرستان بقیع در سکوت و ظلمت ظاهری مطلق است .
گویا مدینه و بقیع را با مظلومیت و بی نشانی پیوند داده اند ؛ تنها نشانه ی بقیع بی نشانی آن است .
به گمانم از آن زمان که در مدینه به مادر سادات خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها اهانت کردند مدینه همواره غرق در ماتم و مظلومیت است . شاید در و دیوار مدینه شرمسار است .
دریافت فایل صوتی عنوان: روضه امام باقر علیه السلام سایز: 1.73 مگابایت توضیحات: حاج محمود کریمی
دریافت فایل صوتی عنوان: من باقر زین العبادم سایز: 3 مگابایت توضیحات: حاج محمود کریمی
دریافت فایل صوتی عنوان: من از تبار باقرم مردم سایز: 1.75 مگابایت توضیحات: حاج محمود کریمی
دریافت فایل صوتی عنوان: روضه امام باقر علیه السلام سایز: 3.36 مگابایت توضیحات: حاج محمود کریمی
دریافت فایل صوتی عنوان: یادگار کربلا منم سایز: 1.51 مگابایت توضیحات: حاج محمود کریمی
امروز فاطمه ای که حبیبه خدا، عصاره خوبی ها و نگین تحیّر برانگیز خلقت است، با مردی آسمانی و الهی، مردی از تبار نور، مردی از دیار بهشت، علی مرتضی، وصی رسول خدا پیوند ازدواج می بندد. عرشیان هلهله گویان، عالم را نورافشان می کنند. سلام و درود از آسمان می بارد و طَبَق طَبَق تحفه از عرش فرو می بارد. مبارک باد این جشن آسمانی بر همه آسمانیان.
پیوند نور با نور
به راستی در کجای عالَم خلقت، از ازل تا ابد همتایی پیدا می شد برای فاطمه علیهاالسلام اگر علی علیه السلام نبود و کدام گل سرسبد آفرینش می توانست همسری علی علیه السلام را بپذیرد، اگر فاطمه علیهاالسلام نبود. اینک دو درّ یگانه، دو خورشید بی همتا و دو شاخه گل از بوستان عصمت و طهارت پیوند ازدواج می بندند و آفرینش، در ناب ترین لحظه حضورش، پیوند دو نور را جشن می گیرد. عقد ازدواج این دو وجود آسمانی در عرش و در حضور ملایک بر پا شده است و اینک در زمین، حبیب خدا، رسول اکرم صلی الله علیه و آله خطبه این عقد را جاری می کند. آن گونه آسمانی و الهی که چشمان ملایک هم از جلال و شکوه آن به اشک می نشیند.....
چشم های پیامبر اکرم علیه السلام افتاده و بیشتر اوقات به زمین می نگریست تا به آسمان ، به هیچ کس خیره خیره نگاه نمی کرد ، بلکه لحظه ای و گذرا می نگریست ، و با هر کسی روبه رو می شد ، او ابتدا سلام می کرد .
وصف سخن گفتن پیامبر مکرم اسلام
امام حسن علیه السلام فرمودند :نوع و طرز سخن گفتنپیامبر علیه السلامرا برای من وصف کن ! هند گفت :پیامبر علیه السلامپیوسته اندوهگین و به طور دائم در حال فکر بود ، آن حضرت اندک آسایش و راحتی نداشت ، بیشتر اوقات خاموش بود و تنها موقع ضرورت و احتیاج سخن می گفت و هنگام سخن گفتن از ابتدا تا انتها به آرامی لب به سخن می گشود ، سخنش مختصر و جامع بود و کلامش عاری از هر گونه تفصیل بی جا بوده و همه ی مقصودش را می رساند ، اخلاق نرمی داشت ، به هیچ کس ستم نمی کرد و هیچکس را کوچک و پست نمی شمرد ، نعمت هر چند ناچیز ، در نظرش بزرگ جلوه می کرد و از هیچ نعمتی بدگوئی نمی کرد ، نه تنها از غذا عیب و ایرادی نمی گرفت ، بلکه تعریف هم می نمود .