سفینه اجل به سرمنزل خویش رسیده است و این آخرین شبی است که امام در سیاره زمین به سر می برد . سیاره زمین سفینه اجل است ؛ سفینه ای که در دل بحرِ معلق آسمان لا یتناهی ، هم سفر خورشید ؛ رو به سوی مستقرِ خویش دارد و مسافرانش را نیز ناخواسته با خود می برد . ای هم سفر ، نیک بنگر که در کجایی! مباد که از سر غفلت ، این سفینه اجل را مامنی جاودان بینگاری و در این توهم ، از سفر آسمانی خویش غافل شوی . نیک بنگر! فراز سرت آسمان است و زیر پایت سفینه ای که در دریای حیرت به امان عشق رها شده است . این جاذبه عشق است که او را با عنان توکل به خورشید بسته است و خورشید نیز در طواف شمسی دیگر است و آن شمس نیز در طواف شمسی دیگر و.... و همه در طواف شمس الشموس عشق ، حسین بن علی علیه السلام .... مگر نه این که او خود مسافر این سفینه اجل است ؟ یاران ! این جا حیرت کده عقل است ... و تا «خود» باقی است ، این « حیرت » باقی است . پس کار را باید به « می » گذاشت ؛ آن می که تو را از « خویش » می رهاند و من و ما را در مسلخ او به قتل می رساند . آه ! ان الله شاء ان یراک قتیلا . گاه هست که کس از « خویشتن » رسته ، اما هنوز در بند « تن خویش » است ... و تن هم که مقهور دهر است . اما ای دهر ! اگر رسم بر این است که صبر را جز در برابر رنج نمی بخشند و رضای او نیز در صبر است ، پس این سرِ ما و تیغ جفای تو ... شمر بن ذی الجوشن را بیاور و بر سینه ما بنشان تا سرمان را از قفا ببرد و زینب را نیز بدین تماشاگه راز بکشان . دیگر ، آنان که مانده اند همه اصحاب عاشورائی امام اند و اینان را من دون الله هیچ پیوندی با دنیا نیست ؛ و اگر بود ، با آن سخن که امام فرمود ، بریده شد و از آن پس دیگر هیچ جای حجابی آنان را از خدا نمی پوشاند . امام فرموده بود : « شب را شتر رهواری برگیرید و پراکنده شوید » ، نه برای آن که آنان را در رنج اندازد ، بل تا آنان دل به مرگ بسپارند و این چنین ، دیگر هیچ پیوندی من دون الله بین آنان و دنیا باقی نماند ؛ که اگر پیوندها بریده شد ، حجاب ها نیز دریده خواهد شد .
آب ... دشمن ... خیمه ... گریه ... بچه ها و زنها ... پدر ... زینب ... وداع با "عبدالله بن رضیع" ... و او "تلظی" می کرد ، چون ماهی ها ، لب ها باز و بسته می شد برای آب ؛ یک قطره بسش بود . اما سنگدلان نشنیدند ... حرمله ... سفیدی گلو ... عظیم ترین مصیبت برای امام حسین علیه السلام ... دستها را زیر گردنش گرفت و آن خونها را به آسمان پاشید ... حتی یک قطره از خونش بر آن زمین نچکید ؛ همه به آسمان رفت . و شاید آن یک مشت همه خون " علی اصغر " بود .
روایت هایی از ده مرد در کربلا
مردی که گونه هایش سیاه بود
آزادش کرده بودند که جانش را بردارد و هر کجا خواست برود . کوفه یا مدینه . غلام سیاه اما نرفت . ماند . خون از همه زخمهایش بیرون می ریخت . آخرین نفسها بود . تنش آرام آرام سرد می شد که صورتش ناگهان گرم شد . به زحمت چشم باز کرد . گونه امام چسبیده بود به گونه سیاه او . بریده بریده گفت : « خوشبخت تر از من کسی هست ؟ » و چشم بست .
اسلم بن عمرو
برای دانلود بروشور آن پرچم سرخ ویژه شب هفتم محرم به ادامه مطلب مراجعه فرمائید .
پیش او شور شهادت ز عسل شیرین تر... افتادم از پشت فرس... عمو به فریادم برس...
آنکه گویند آرزوی دامادی داشته؟؟؟!!!
با چه اصراری به میدان می رود ، بچه است ،زرهی که متناسب با اندام او باشد وجود ندارد، خود مناسب با اندام او وجود ندارد ، اسلحه و چکمه مناسب با اندام او وجود ندارد . لهذا همین طور رفت ، عمامه ای به سر گذاشته بود . این جمله ای است که دشمن درباره او گفته است . گفت :
بر فرس تندرو هر که تو را دید گفت برگ گل سرخ را باد کجا می برد
امام کنار خیمه ایستاده بود . لجام اسبش به دستش بود . معلوم بود منتظر است . یک مرتبه فریادی شنید . نوشته اند مثل یک باز شکاری –که کسی نفهمید به چه سرعت امام پرید روی اسب-حمله کرد . می دانید آن فریاد چه بود ؟ فریاد یا عماه ، عموجان! عموجان! وقتی آقا رفت به بالین این نوجوان ، در حدود دویست نفر دور او را گرفته بودند . امام که حرکت کرد و حمله کرد ، آنها فرار کردند . یکی از دشمنان از اسب پائین آمده بود تا سر جناب قاسم را از بدن جدا کند ، خود او در زیر پای اسب رفقایش پایمال شد . آن کسی که می گویند در عاشورا زیر سم اسبها پایمال شد در حالی که زنده بود ، یکی از دشمنان بود نه حضرت قاسم . حضرت خودشان را رساندند به بالین قاسم ، ولی در وقتی که گرد و غبار زیاد بود و کسی نمی فهمید قضیه از چه قرار است . وقتی که این گرد و غبارها نشست ، یک وقت دیدند که آقا به بالین قاسم نشسته است . سر قاسم را به دامن گرفته است . این جمله را از آقا شنیدند که فرمود : برادر زاده ! خیلی بر عموی تو سخت است که تو بخوانی ، نتواند تو را اجابت کند ، یا اجابت کند و بیاید اما نتواند برای تو کاری انجام بدهد .
شهید مرتضی مطهری
روایت هایی از ده مرد در کربلا
مردی که دستهای نازنینی داشت
پسر رسول تازه تکبیر گفته بود که تیر به پاهای سعید خورد .سعید ایستاده بود پیش رو و دستها را دو طرف باز کرده بود : به خدا قسم اگر بگذارم به حسین در نماز تیر بزنید . حمد می خواندند که تیر به شکمش خورد . رکوع رفته بودند که دستهایش . سجده رفته بودند که سینه اش . سجده دوم بود که دست دیگرش . تشهد می خواندند که چشمهایش .
سلام می دادند که فرو افتاد .
سعید بن عبدالله الحنفی
برای دانلود بروشور آن پرچم سرخ ویژه شب ششم محرم به ادامه مطلب مراجعه فرمائید.
دست شد قطع ، ولی دل ز عمو قطع نکرد حیف چون سقا دو دستم هدیه بر زهرا نشد ...
... سرانجام زمانی رسید که امام علیه السلام یکه و تنها در میان هزاران هزار دشمن مسلح باقی ماند و گهگاه فریاد بر می آورد : « آیا یاری کننده ای هست که به خاطر خدا از حرم رسول خدا دفاع کند ؟» عبدالله که در بین بچه ها و زنان ، در خیمه گاه حضور داشت تاب و تحمل دیدن غربت عموی تنهای خویش را نیاورد و ناگهان از خیمه ها بیرون آمد. زینب او را گرفت شاید که بتواند مانع رفتن وی شود ولی عبدالله گفت:« نه ، به خدا سوگند عمویم را تنها نمی گذارم» دست خود را از دست عمه رها ساخت و به سوی میدان دوید و خود را به امام علیه السلام رساند . در غوغایی که دور امام علیه السلام ایجاد شده بود یکی از لشکریان یزید شمشیر خود را به قصد ضربه زدن به آن حضرت فرود آورد . عبدالله دست خود را سپر کرد تا شمشیر به امام اصابت نکند . شمشیر ، بران و ضربه ، سنگین بود و دست نوباوه پیام بر خدا را از بدن جدا کرد ؛ آنگونه که فقط به پوستی آویخته شد . عبدالله یتیم از شدت درد ناله ای برآورد و پدرش را صدا کرد : « واابتاه ... » امام علیه السلام او را در آغوش گرفت ، سپس دست به دعا برداشت و گفت:« خداوندا ! اگر مقدر کرده ای که این قوم را تا مدتی زنده نگهداری در بین آنان تفرقه ای سخت بینداز... که آنان ما را دعوت کردند و وعده یاری دادند اما به ما حمله کردند و ما را کشتند» در این هنگام تیرانداز سپاه دشمن « حرمله بن کاهل »-که خدایش لعنت کند و بر عذابش بیفزاید-گلوی نازک عبدالله را نشانه گرفت و او را در دامان عمویش ذبح کرد...
روایت هایی از ده مرد در کربلا
مردی که فقط اسب داشت
امام آمدند دم خیمه اش . دنبالش فرستاده بودند و نیامده بود . به فرستاده گفته بود به آقا بگو عذر دارم نمی آیم . امام دلشان رضا نشد و خودشان آمدند صدایش کنند . گفت : « آماده مرگ نیستم آقا ! ، اسب قیمتی ام مال شما » نگاهی کردند که از شرم لال شد : « اسب ات را نمی خواهیم . » چشم از او گرفتند خیره شدند به خاک : « از اینجا دور شو که فریاد غربت ما را نشنوی . که اگر بشنوی و نیایی ... » سوار اسب قیمتی اش به تاخت ، رفت و دور شد .
عبیدالله بن حر
برای دانلود بروشور آن پرچم سرخ ویژه شب پنجم محرم به ادامه مطلب مراجعه بفرمائید.
اللهم انی اعوذ من الکرب و البلاء... بار بگشائید اینجا کربلاست
... و ذو الجناح ایستاد و دیگر قدم از قدم برنداشت که این زمین تشنه قدم های بارانی حسین علیه السلام بود ... سرزمینی که آوردگاه نور و ظلمت می بایست ، می شد با آمدن حسین علیه السلام .... "توقف کنید ! اینجا محل خوابیدن شتران ما ، و ریختن خون ماست . سوگند به خدا ، در اینجا حریم حرمت ما را می شکنند و در همین جا قبور ما زیارت خواهد شد و جدم رسول خدا به همین تربت وعده داده و در آن تخلف نخواهد شد" و این سرزمین ، همان جایی است که حنجره سپیدترین شکوفه احساس را زخمی شرنگ خوارترین خار ، خواهند کرد ... آن جا که گودال قتلگاهش نردبان عبور انسان خواهد شد از خاک تا سدره المنتهی ! از مرکبت پائین بیا حسین جان ! رحل اقامت بیفکن ... این جا اعجاز عطش باید معنا شود ... و معنای کلام تو که " مردمان ، بندگان دنیا هستند و دین را همانند چیزی که طعم و مزه داشته باشد ، می انگارند و تا مزه آن را بر زبان خود احساس می کنند ، آن را نگه می دارند و هنگامی که بنای آزمایش باشد ، تعداد دینداران اندک می شود ." این سرزمینی است که ایمان ها باید محک بخورند و دینداران از غیر جدا شوند ...
روایت هایی از ده مرد در کربلا
مردی که نامه های زیادی داشت
پای نامه صد و چهل هزار امضا بود . نوشته بود : « بشتاب ، ما چشم به راه تو هستیم . » نوشته بود : « ما با تو هستیم و صد هزار شمشیر با ماست . » نوشته بود : « برای آمدنت آماده ایم و دیگر با والیان شهر نماز نمی خوانیم » و نوشته بود : « میوه ها رسیده و باغها سبز شده . منتظرت هستیم » نامه در دستهایش ، وسط بیابان روبروی سپاهی که راهش را بسته بودند ایستاد : « کسی را کشته ام خونش را بخواهید ؟ مالی را برده ام ؟ کسی را زخمی کرده ام ؟ » بی دلیل هلهله کردند . گفت : « مرا دعوت کرده اند . این نامه ها ... » صداهای بی معنی و نامفهوم درآوردند تا صدایش نرسد . جلوتر آمد تا صورتهایشان را ببیند و ناگهان ساکت شد . « شبث بن ربعی ؟! حجار ابن ابجر ؟! قیس بن اشعث ؟! یزید بن حارث ؟!... »
اسم ها همان اسم های پای نامه بود .....
جهت دانلود بروشور آن پرچم سرخ ویژه شب دوم محرم به ادامه مطلب مراجعه فرمائید .
موضوع قابل توجه این است که گریه بر سیدالشهداء علیه السلام به عنوان حقی از رسول خدا بر همه ما واجب است. خداوند عالم در آیه 23 سوره شوری می فرمایند : قُل لا اَسئَلُکَم عَلَیهِ اَجرَاً اِلَّا المَوَدَّهَ فِی القُربَی(ای رسول ما به آنها بگو من از شما اجر و مزدی برای رسالتم نمی خواهم به جز دوستی و مودت خویشاوندانم) فی القربی چه کسانی هستند ؟ امام فخر رازی بنا بر قول اهل سنت در تفسیر کبیر وقتی به کلمه فی القربی می رسد با سند خودش از رسول خدا نقل می کند : که از ایشان سوال شد یا رسول الله فی القربی چه کسانی هستند ؟ ایشان فرمودند : فَاطِمَهُ وَ عَلیٍّ و الحَسَنِ و الحُسَین علیهم السلام . سوال : حالا اگر کسی بخواهد مودت فی القربی را ادا کند چگونه باید ادا کند ؟..... در آیه 82 مائده آمده است :لتجدن (حتما حتما می یابید ؛ چه می یابید؟)اقربهم موده(نزدیکترین ایشان از جهت مودت ) للذین آمنوا( برای کسانی که ایمان آورده اند که طبق آیه 55 مائده بیان شد اهل بیت علیهم السلام هستند )الذین قالوا انا نصاری ذلک(اولین ویژگی کسانی که نزدیکترین مودت را به اهل بیت علیهم السلام دارند این است که می گویند ما یاری کننده هستیم ) ذلک بان منهم قسیسین ( اینها دانشمند هستند ) و رهبانا(پارسا هستند ) و انهم لا یستکبرون ( اینها تکبر و گردنکشی در برابر خدای مهربان ندارند ) . در آیه 83 سوره مائده آمده است :و اذا سمعوا ما انزل الی الرسول ( وقتی می شنوند آن چه نازل شده است بر رسول مکرم اسلام ) تری اعینهم تفیض من الدمع ( می بینی از چشمانشان اشک جاری می شود ؛ به خاطر چه ؟ ) مما عرفوا من الحق ( به خاطر آن چه که از حق شناخته اند ) یک نکته ای که باید خدمت عزیزان عرض بشود این است که شاید گفته شود در آیه 82 مائده « انزل الی الرسول » آمده است و این چه ربطی به سیدالشهداء علیه السلام دارد ؟ همه می دانیم که شیعه و سنی نقل کرده است که وجود مطهر رسول الله فرمودند : حسین منی و انا من حسین . نکته قابل توجه این است که کسی که از حسین است بخشی از وجود حسین است و کسی که حسین از اوست حسین بخشی از وجود اوست پس گریه بر حسین گریه بر رسول اکرم است ؛ گریه بر ما انزل الی الحسین همان گریه بر ما انزل الی الرسول است . اگر وجود مطهر سیدالشهداء جزئی از این کل باشد پس آن چه بر این جزء وارد می شود بر آن کل هم وارد می شود و آن چه بر آن کل وارد می شود بر آن جزء هم وارد می شود .
برای دانلود بروشور آن پرچم سرخ ویژه شب های محرم به ادامه مطلب مراجعه فرمائید.