سال ها بعد از عملیات والفجر مقدماتی، از دل رمل های فکه پیکر مطهر شهیدی را یافتند که اعداد و حروف نقش بسته بر پلاکش زنگ زده بود، ولی در جیب لباس خاکی اش برگه کاغذی کوچکی بود که نوشته هایش را با کمی دقت می شد خواند:
بسمه تعالی جنگ بالا گرفته است، هیچ مجالی برای هیچ وصیتی نیست، تا هنوز چند قطره خونی در بدن دارم حدیثی از امام باقر علیه السلام می نویسم: به تو خیانت می کنند، تو مکن تو را تکذیب می کنند، آرام باش تو را می ستایند، فریب مخور تو را نکوهش می کنند، شکوه نکن مردم شهر از تو بد می گویند، اندوهگین مشو همه ی مردم تو را نیک می خوانند، مسرور مشو آنگاه از ما خواهی بود.
ولادت با برکت و نورانی حضرت جواد الائمه علیه السلام مبارک
مقام معظم رهبری در تبیین شخصیت امام جواد علیه السلام می فرمایند:
امام جواد علیه السلام در نوجوانی به رهبری امت اسلام منصوب شد و در سالهایی کوتاه، جهادی فشرده با دشمن خدا کرد. این امام بزرگوار گوشه مهمی از جهاد همه جانبه اسلام را در عمل خود پیاده کرد و درس بزرگی به ما آموخت. آن درس بزرگ این است که هنگامی که در مقابل قدرت های منافق و ریاکار قرار می گیریم باید همت کنیم که هوشیاری مردم را برای مقابله با این قدرت ها برانگیزیم. اگر دشمن، صریح و آشکار دشمنی بکند و اگر ادعا و ریاکاری نداشته باشد کار او آسان تر است. اما وقتی دشمن مانند مامون عباسی چهره ای از قداست و طرفداری از اسلام برای خود می آراید شناختن او برای مردم مشکل است. امام علی بن موسی الرضا علیه السلام و امام جواد علیه السلام همت بر این گماشتند که این ماسک تزویر و ریا را از چهره مامون کنار بزنند و موفق شدند.
امام جواد علیه السلام نمودار و نشانه مقاومت است. انسان بزرگی است که تمام دوران کوتاه زندگی اش با خلیفه عباسی، مامون ملعون مقابله و معارضه کرد و هرگز قدمی عقب نشینی نکرد و تمام شرایط دشوار را تحمل کرد و با همه ی شیوه های ممکن مبارزه کرد. اولین کسی بود که به طور علنی بحث آزاد بنیان گذاری کرد. بحث آزاد، میراث اسلامی ماست، بحث آزاد در زمان ائمه هدای علیهم السلام رایج بوده است و در زمان حضرت جواد علیه السلام به وسیله آن امام بزرگوار با آن شکل نظیف انجام گرفته است.
بعضیا میگن:منشا مشکلات تحریم است، اگر تحریم ها نباشد اوضاع دنیوی ما خوب خواهد شد. هر چه آقایمان میفرماید: بابا جون استقلال اقتصادی فقط با ایستادن روی پای خودمان به دست می آید انگار نه انگار...
حالا میگما برای برداشتن این تحریم، میرن مذاکره میکنن، توافق نامه امضاء میکنن، حتی برای اعتماد سازی دشمن تلاش هم میکنن. ولی یکی نیست به خودش بگه:
سالهاست که از دیدار امام زمانمان تحریم شده ایم؛جالب اینجاست که نه کسی مذاکره میکند، نه توافق نامه ای صورت می گیرد و نه تلاشی جهت اعتماد سازی صورت می گیرد.
در نبرد بین امام هادى(علیه السّلام) و خلفایى که در زمان ایشان بودند، آن کس که ظاهراً و باطناً پیروز شد، حضرت هادى (علیه السّلام) بود؛ این باید در همهى بیانات و اظهارات ما مورد نظر باشد.
شیعه در دوران حضرت هادى و حضرت عسگرى (علیهما السّلام) و در آن شدت عمل روزبهروز وسعت پیدا کرد؛ قوىتر شد.
حضرت هادى (علیه السّلام) چهل و دو سال عمر کردند که بیست سالش را در سامرا بودند؛ آنجا مزرعه داشتند و در آن شهر کار و زندگى مىکردند.
یک روزِ مجاهدت این بزرگوارها - ائمه (علیهم السّلام) - به قدر سالها اثر مىگذاشت؛ یک روز از زندگى مبارک اینها مثل جماعتى که سالها کار کنند، در جامعه اثر مىگذاشت.
ائمهى ما در طول این دویستوپنجاه سال امامت - از روز رحلت نبى مکرم اسلام (صلّى اللَه علیه و آله) تا روز وفات حضرت عسکرى، دویستوپنجاه سال است - خیلى زجر کشیدند، کشته شدند، مظلوم واقع شدند و جا هم دارد برایشان گریه کنیم؛ مظلومیتشان دلها و عواطف را به خود متوجه کرده است؛ اما این مظلومها غلبه کردند؛ هم مقطعى غلبه کردند، هم در مجموع و در طول زمان. -------------------------------------------------------------------------------------------------
حضرت امالبنین سلامالله علیها در کربلا حضور نداشتند و نکتهی مهم این است که با شنیدن خبر حادثهی کربلا، بیش از اینکه نگران فرزندانشان باشند نگران امام زمانشان، یعنی حضرت حسین ابن علی علیهالسلام هستند.
در این باره هم اشعار سوزناکی ایشان در رثای شهدای کربلا و چهار فرزند خودشان در بقیع می خواندند و می گریستند، که این حالات، حتی گریه دشمن سرسخت اهل بیت یعنی مروان حکم را هم درآورد. مروان حکم کسی است که دشمن اهل بیت علیهمالسلام بود و به حاکم مدینه گفته بود حسین علیهالسلام را همین جا گردن بزن! او که چنین موجود رذلی است ولی چنان تحت تاثیر سوز اشعار حضرت امالبنین سلامالله علیها قرار میگیرد که اشکش جاری میشود.
کسانی که دارای سرمایه مادی هستند همواره تلاش می کنند تا از این سرمایه ای که به دست آورده اند به خوبی استفاده کنند و حاضر نیستند هیچگونه زیان مالی ببینند . برای خود سال مالی دارند و زمانی که به انتهای سال می رسند ، می نشینند و محاسبه می کنند که آیا از سرمایه ای که داشته اند بهترین استفاده را برده اند یا نه ؟ اگر جواب مثبت باشد سعی در تقویت آن دارند و اگر هم جواب منفی باشد سعی در تغییر رویکرد اقتصادی دارند . خلاصه کلام اینکه همواره دنبال این هستند که از سرمایه مادی که دارند بهره برداری بکنند و اینگونه نباشد که فقط سرمایه را به دوش بکشند .
خدای متعال به انسان سرمایه عمر عنایت فرموده است . سرمایه ای که به فرمایش مطهر مولا علی علیه السلام بهایش بهشت است و به کمتر از آن مباید فروخته شود . راستی سال به تازگی نو شده است . آیا فکر کرده ایم که فرصت یک ساله پشت سر نهاده را چه کردیم ؟ با سرمایه عمر خدادادی چگونه برخورد کردیم ؟ نشستیم محاسبه نفس بکنیم که ضرر کردیم یا سود ؟ مگر حضرت امام خامنه ای در حرم مطهر رضوی نفرمودند : محاسبه ی نفس کنیم ؟ به فرمایش ائمه معصومین دنیا بازاری است که عده ای در آن سود می کنند و عده ای دیگر ضرر می کنند . بنشینیم محاسبه نفس کنیم ؛ اگر سود کرده ایم از خدای متعال توفیق دوام بخواهیم و اگر ضرر کرده ایم و جنسمان را به کسی فروخته ایم که نباید می فروختیم خب اینجا ( بازار معامله با خدا ) بازاری است که با توبه جنس فروخته شده را پس می گیرند و همان را به بهترش برمی گردانند . رفقا بیائید با خدا معامله کنیم که ؛
1- خداوند جنس کم را میخرد. خدا جنس کم را هم میخرد. «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ» (زلزله/7) مثقال یک ذره است. یعنی به اندازهی وزن یک ذره! خدا جنس کم را میخرد. اما مردم جنس کم نمیخرند.
2- از همه گرانتر میخرد. خدا به بهشت میخرد، خدا جنس معیوب را هم میخرد. در قرآن یک آیهای داریم، سورهی محمد، میفرماید: «وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ» (محمد/2) تو در کار بیا. ایمان و تقوا داشته باش، عملت را هم خراب کردی، من خودم «أَصْلَحَ» یعنی عیبهایش را اصلاح میکنم. یعنی میگوید: ماشین قراضه بده، خودم صافکاری میدهم. «أَصْلَحَ بالَهُمْ»
حضرت امام جواد الائمه فرمودند : لیله القدر مادر ما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند . علت اینکه ایشان لیله هستند این است که قدر ایشان مخفی است ، حقیقت ایشان مخفی است ، قبر ایشان مخفی است و تمام ابعاد وجودی ایشان مخفی است تا زمانی که خورشید ولایت حضرت مهدی علیه السلام ظاهر شود. اما سر اینکه حضرت فاطمه سلام الله علیها لیله هستند در این است که در تاریکی نور روشن می شود . وجود مطهره ایشان از خودشان هیچ جلوه ای ندارند ، در تاریکی به سر برده اند تا الله نور السموات و الارض ظاهر شود . وقتی خدای متعال نورشان ظاهر شد در آئینه ای ظهور کرد که از آن آئینه به فاطمه علیها سلام الله تعبیر می شود . برای همین نور خدا به فاطمه الزهرا سلام الله علیها تابش کرد و میوه اش این شد که : « فاطمه الزهرا نور الله فی ارضه و سمائه » . پس اگر حضرت زهرا سلام الله علیها جلوه ای ندارند ادبی است در برابر خدای متعال که خدا را اظهار کنند . ایشان یک آئینه ای شدند که به فضل الهی تمام نور خدا را در آسمانها و زمینها ظاهر کردند . اگر گفته می شود حضرت فاطمه سلام الله علیها در تاریکی به سر می برند العیاذ بالله این تاریکی به معنای ظلمت نیست . دنیا تاریکی و ظلمت است . تاریکی دنیا مربوط به نقصان است و تاریکی حضرت زهرا سلام الله علیها مربوط به کمال است . تمام دنیا شب است و یک شب است و آن هم شب قدر است . شب قدر ظاهری دارد که شب 23 ماه مبارک رمضان است و یک باطنی دارد که باطن آن از اول خلقت است تا روز قیامت و آن وجود مطهره فاطمه زهرا سلام الله علیها است . از اول خلقت تا روز قیامت جلوه ایشان است . الان همه ما در شب قدر به سر می بریم و در حال استفاده از بهره شب قدر می باشیم . اینکه عرض می شود از اول خلقت تا صبح روز قیامت که قرار است شمس ولایت حضرت علی علیه السلام طلوع کند شب حضرت زهرا سلام الله علیها است باید دقت شود که هیچ یک از حضرات ائمه علیهم السلام تفسیر به لیله نشده اند . رسول خدا به خورشید تفسیر شده اند . دوازده امام معصوم علیهم السلام به قمر تعبیر شده اند . ( و الاقمار المنیره و الانجم الزاهره ) . حالا باید دقت شود که اگر عرض می شود حضرات ائمه علیهم السلام قمر هستند ؛ قمر در روز جلوه دارد یا در شب ؟ حضرت فاطمه سلام الله علیها آن سیاهی شب است که زمینه طلوع ماه را فراهم می کند. اگر حضرت زهرا سلام الله علیها که شب است ، نباشند ، ماه که اهل بیت علیهم السلام باشند جلوه ای نخواهد داشت . دقت شود حضرت مهدی علیه السلام در شب طلوع می کنند . این مطالبی که بیان شد دلیل همان حدیث شریف امام حسن عسکری علیه السلام است که فرمودند : نحن حجج علی الخلق و الفاطمه الزهرا حجه الله علینا .
درسى که اربعین به ما مى دهد، این است که باید یاد حقیقت و خاطره ى شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگه داشت. شما ببینید از اول انقلاب تا امروز، تبلیغات علیه انقلاب و امام و اسلام و این ملت، چه قدر پر حجم بوده است. چه تبلیغات و طوفانى که علیه جنگ به راه نیفتاد جنگى که دفاع و حراست از اسلام و میهن و حیثیت و شرف مردم بود. ببینید دشمنان علیه شهداى عزیزى که جانشان - یعنى بزرگترین سرمایه شان - را برداشتند و رفتند در راه خدا نثار نمودند، چه کردند و مستقیم و غیرمستقیم ، با رادیوها و روزنامه ها و مجله ها و کتاب هایى که منتشر مى کردند ، در ذهن آدم هاى ساده لوح در همه جاى دنیا، چه تلقینى توانستند بکنند.
حتّى افراد معدودى از آدم هاى ساده دل و جاهل و نیز انسانهاى موجّه و غیر موجّهى در کشور خودمان هم، در آن فضاى ملتهب جنگ، گاهى حرفهایى مى زدند که ناشى از ندانستن و عدم احاطه به حقایق بود. همین چیزها بود که امام عزیز را برمى آشفت و وادار مى کرد که با آن فریاد ملکوتى ، حقایق را با صراحت بیان کند.
اگر در مقابل این تبلیغات، تبلیغات حق نبود و نباشد و اگر آگاهى ملت ایران و گویندگان و نویسندگان و هنرمندان، در خدمت حقیقتى که در این کشور وجود دارد، قرار نگیرد، دشمن در میدان تبلیغات غالب خواهد شد. میدان تبلیغات، میدان بسیار عظیم و خطرناکى است. البته، اکثریت قاطع ملت و آحاد مردم ما، به برکت آگاهىِ ناشى از انقلاب، در مقابل تبلیغات دشمن بیمه هستند و مصونیت پیدا کرده اند. از بس دشمن دروغ گفت و چیزهایى را که در مقابل چشم مردم بود، به عکس و واژگون نشان داد و منعکس کرد، اطمینان مردم ما نسبت به گفته ها و بافته ها و یاوه گویی هاى تبلیغات جهانى ، به کلى سلب شده است.
دستگاه ظالم جبار یزیدى با تبلیغات خود، حسین بن على(ع) را محکوم مى ساخت و وانمود مى کرد که حسین بن على(ع) کسى بود که بر ضد دستگاه عدل و حکومت اسلامى و براى دنیا قیام کرده است!! بعضى هم، این تبلیغات دروغ را باور مى کردند. بعد هم که حسین بن على(علیه السّلام)، با آن وضع عجیب و با آن شکل فجیع، به وسیله ى دژخیمان در صحراى کربلا به شهادت رسید، آن را یک غلبه و فتح وانمود مى کردند! اما تبلیغات صحیح دستگاه امامت، تمام این بافته ها را عوض کرد. حق، این گونه است.
دوم دی ماه مصادف با 20 صفر المظفر چهل روز قافله سالاری زینب.....
و از آن روز که زینب ز غم دوری دوست ..... چون چهل سال شده پیر ، چهل روز گذشت.....
هر سال، چشمان غمبار اربعین که می آید، اطراف ما پر می شود از هیئت های مذهبی التماس و دسته دسته گلهای اشک. هر سال اربعین، از لابه لای واژه های مذاب مداحان، دلهای آسمانی شما دیده می شود و علم های ما از هوش می روند. لباسهای مشکی تقویم، بوی قتلگاه می گیرند. اربعین! به یاد روشنیِ شما شمع گونه می سوزیم و گریه سر می دهیم برای فاصله های خود و زجرهای شما. خوشا زندگی در این گریستن و مردن های پیاپی! خوشا گریستن برای داغ های حضرت زینب کبری سلام الله علیها ، برای مصیبت های حضرت امام سجاد علیه السلام ، برای بی تابی بچه های آسمان! سلام بر اربعین که عاشورایی دیگر از گریه را برای ما به راه می اندازد! من برای گریستن، به آغوشت محتاجم.
میگویند: چرا جلب دشمنى آمریکا را میکنید؟ مثلاً فرض کنید حالا رئیس جمهور(آقای احمدی نژاد) تعبیر تندى میکند، ناگهان آقایانِ به اصطلاح عقلا میگویند این تعبیر تند بود؛ این دشمنى آمریکائىها را جلب میکند. نه آقا! دشمنى آمریکائىها تابع این الفاظ و تعبیرات نیست. دشمنى، دشمنىِ اصولى است. این دشمنى در زمانهاى مختلف بوده. از اول انقلاب تا حالا دشمنى بوده - حالا بحث خطر حملهى نظامى را بعد یک جملهاى عرض خواهم کرد - حداقل در طول هجده سال اخیر، یعنى از بعد از پایان جنگ تحمیلىِ هشت ساله تا امروز، همیشه این خطر وجود داشته؛ یعنى همیشه ملت ایران تهدید میشده، که ممکن است اینها حملهى نظامى بکنند؛ مال امروز نیست. آن چیزى که میتواند خطر دشمن را ضعیف کند، نمایش قدرت شماست، نه نمایش ضعف شما. نمایش ضعف شما دشمن را تشجیع میکند. آن چیزى که ممکن است جلوى خودسرى و خودکامگى دشمن را بگیرد، این است که احساس کند شما قدرتمندید. اگر احساس کند ضعیفید، بدون مانع، هر کارى که بخواهد بکند، میکند.
خودمونی: حالا ما می گیم آقایون مسئول یه سرچی تو بیانات آقا بزنید بعد برین حرف بزنین. برادر گرام! اصلا بر فرض محال که توان دفاعی ما کمتر از دشمن باشه-که نیست- و دشمن بتونه دوباره بر فرض محال کاری کنه-که البته هیچ غلطی نمیتونه بکنه- آخه میان اینو میگن؟؟؟ یه پدر عاقل هیچ موقع نمیاد ضعف های خانواده اش رو به بقیه بگه؛ تازه اگه ضعفی هم باشه سعی میکنه نگه که یه موقع کسی دل نگرون نشه.
رئیسجمهور کنونی آمریکا یک سیاهپوست است. هرچند آمریکا این روزها نیاز دارد که مسألهی تبعیض نژادی را حل شده معرفی نماید اما جنبشهای نژادپرستانه از بدو انتخاب باراک حسین اوباما، از هیچ حمله و توهینی به او دریغ نکردند. با این حال موضوع آخرین پیشنهاد رهبر انقلاب برای مطالعه در مورد وحشیگریهای آمریکا به شخص اوباما هم بی ارتباط نیست. آن هم نه از باب ظالم بودن، بلکه بدین سبب که نیای او و خانوادهاش مثل آدمهای این کتاب به آفریقا برمیگردند.
رهبر انقلاب اسلامی در دیدار با دهها هزار نفر از فرماندهان بسیج سراسر کشور در بخشی از بیاناتشان به شاخصههای استعمار و استکبار پرداختند. ایشان یکی از این شاخصهها را اینگونه معرفی نمودند: «یکى از شاخصهاى دیگر استعمار و استکبار این است که جنایت را نسبت به ملتها و نسبت به آحاد بشر مجاز میشمرند و اهمیت نمیدهند. این یکى از بلایاى بزرگ استکبار در دوران جدید است.» بعد یک مثال روشن و مصداق معین هم بیان کردند که برخورد مستکبرین با بومیان آمریکا بود و برای دومینبار در سه ماه اخیر از یک کتاب خارجی اسم بردند و خواندن آن را مغتنم دانستند: رمان «ریشهها» نوشتهی آلکس هیلی. ایشان چندی پیش از این هم در دیدار با فرماندهان سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی از کتاب «نگاهی به تاریخ جهان» جواهر لعل نهرو با موضوع استعمار اسم برده بودند.
امام خامنه ای : اگر در عاشورا خون بر شمشیر پیروز شد عامل این پیروزى، حضرت زینب سلام الله علیها بود.
دو روز قبل در یک بیابان، برادر او را، امام او را، رهبر او را با این همه عزیزان و جوانان و فرزندان و اینها از بین بردهاند، این جمع چند ده نفرهى زنان و کودکان را اسیر کردهاند، آوردهاند در مقابل چشم مردم، روى شتر اسارت، مردم آمدهاند دارند تماشا میکنند، بعضى هلهله میکنند، بعضى هم گریه میکنند؛ در یک چنین شرائط بحرانى، ناگهان این خورشید عظمت طلوع میکند؛ همان لحنى را به کار میبرد که پدرش امیرالمؤمنین بر روى منبر خلافت در مقابل امت خود به کار میبرد؛ همان جور حرف میزند؛ با همان جور کلمات، با همان فصاحت و بلاغت، با همان بلندى مضمون و معنا: «یا اهل الکوفه، یا اهل الغدر و الختل»؛ اى خدعهگرها، اى کسانى که تظاهر کردید! شاید خودتان باور هم کردید که دنبالهرو اسلام و اهلبیت هستید؛ اما در امتحان اینجور کم آوردید، در فتنه اینجور کورى نشان دادید. «هل فیکم الّا الصّلف و العجب و الشّنف و الکذب و ملق الاماء و غمز الاعداء»؛ شما رفتارتان، زبانتان با دلتان یکسان نبود. به خودتان مغرور شدید، خیال کردید ایمان دارید، خیال کردید همچنان انقلابى هستید، خیال کردید همچنان پیرو امیرالمؤمنین هستید؛ در حالى که واقع قضیه این نبود. نتوانستید از عهدهى مقابلهى با فتنه بربیائید، نتوانستید خودتان را نجات دهید. «مثلکم کمثل الّتى نقضت غزلها من بعد قوّة انکاثا»؛ مثل آن کسى شُدید که پشم را میریسد، تبدیل به نخ میکند، بعد نخها را دوباره باز میکند، تبدیل میکند به همان پشم یا پنبهى نریسیده. با بىبصیرتى، با نشناختن فضا، با تشخیص ندادن حق و باطل، کردههاى خودتان را، گذشتهى خودتان را باطل کردید. ظاهر، ظاهر ایمان، دهان پر از ادعاى انقلابیگرى؛ اما باطن، باطن پوک، باطن بىمقاومت در مقابل بادهاى مخالف. این، آسیبشناسى است.
سفینه اجل به سرمنزل خویش رسیده است و این آخرین شبی است که امام در سیاره زمین به سر می برد . سیاره زمین سفینه اجل است ؛ سفینه ای که در دل بحرِ معلق آسمان لا یتناهی ، هم سفر خورشید ؛ رو به سوی مستقرِ خویش دارد و مسافرانش را نیز ناخواسته با خود می برد . ای هم سفر ، نیک بنگر که در کجایی! مباد که از سر غفلت ، این سفینه اجل را مامنی جاودان بینگاری و در این توهم ، از سفر آسمانی خویش غافل شوی . نیک بنگر! فراز سرت آسمان است و زیر پایت سفینه ای که در دریای حیرت به امان عشق رها شده است . این جاذبه عشق است که او را با عنان توکل به خورشید بسته است و خورشید نیز در طواف شمسی دیگر است و آن شمس نیز در طواف شمسی دیگر و.... و همه در طواف شمس الشموس عشق ، حسین بن علی علیه السلام .... مگر نه این که او خود مسافر این سفینه اجل است ؟ یاران ! این جا حیرت کده عقل است ... و تا «خود» باقی است ، این « حیرت » باقی است . پس کار را باید به « می » گذاشت ؛ آن می که تو را از « خویش » می رهاند و من و ما را در مسلخ او به قتل می رساند . آه ! ان الله شاء ان یراک قتیلا . گاه هست که کس از « خویشتن » رسته ، اما هنوز در بند « تن خویش » است ... و تن هم که مقهور دهر است . اما ای دهر ! اگر رسم بر این است که صبر را جز در برابر رنج نمی بخشند و رضای او نیز در صبر است ، پس این سرِ ما و تیغ جفای تو ... شمر بن ذی الجوشن را بیاور و بر سینه ما بنشان تا سرمان را از قفا ببرد و زینب را نیز بدین تماشاگه راز بکشان . دیگر ، آنان که مانده اند همه اصحاب عاشورائی امام اند و اینان را من دون الله هیچ پیوندی با دنیا نیست ؛ و اگر بود ، با آن سخن که امام فرمود ، بریده شد و از آن پس دیگر هیچ جای حجابی آنان را از خدا نمی پوشاند . امام فرموده بود : « شب را شتر رهواری برگیرید و پراکنده شوید » ، نه برای آن که آنان را در رنج اندازد ، بل تا آنان دل به مرگ بسپارند و این چنین ، دیگر هیچ پیوندی من دون الله بین آنان و دنیا باقی نماند ؛ که اگر پیوندها بریده شد ، حجاب ها نیز دریده خواهد شد .
آب ... دشمن ... خیمه ... گریه ... بچه ها و زنها ... پدر ... زینب ... وداع با "عبدالله بن رضیع" ... و او "تلظی" می کرد ، چون ماهی ها ، لب ها باز و بسته می شد برای آب ؛ یک قطره بسش بود . اما سنگدلان نشنیدند ... حرمله ... سفیدی گلو ... عظیم ترین مصیبت برای امام حسین علیه السلام ... دستها را زیر گردنش گرفت و آن خونها را به آسمان پاشید ... حتی یک قطره از خونش بر آن زمین نچکید ؛ همه به آسمان رفت . و شاید آن یک مشت همه خون " علی اصغر " بود .
روایت هایی از ده مرد در کربلا
مردی که گونه هایش سیاه بود
آزادش کرده بودند که جانش را بردارد و هر کجا خواست برود . کوفه یا مدینه . غلام سیاه اما نرفت . ماند . خون از همه زخمهایش بیرون می ریخت . آخرین نفسها بود . تنش آرام آرام سرد می شد که صورتش ناگهان گرم شد . به زحمت چشم باز کرد . گونه امام چسبیده بود به گونه سیاه او . بریده بریده گفت : « خوشبخت تر از من کسی هست ؟ » و چشم بست .
اسلم بن عمرو
برای دانلود بروشور آن پرچم سرخ ویژه شب هفتم محرم به ادامه مطلب مراجعه فرمائید .