به بهانه مناظره شریعتمداری و اصغر زاده در برنامه دیروز ، امروز ، فردا
کسانى که دم از مذاکرهى با امریکا مىزنند، یا از الفباى سیاست چیزى نمىدانند، یا الفباى غیرت را بلد نیستند؛ یکى از این دو تاست. در حالى که دشمن اینطور اخم مىکند، اینطور متکبّرانه حرف مىزند، اینطور به ملت ایران اهانت مىکند، تصریح هم مىنماید که مىخواهد علیه این نظام و این کشور و منافع آن اقدام کند، عدّهاى در اینجا ذلیلانه و زبونانه مىگویند: چه کار کنیم؛ برویم، نرویم، نزدیک شویم، با آنها صحبت کنیم، در خواست کنیم، خواهش کنیم؟! این اهانت به غیرت و عزّت مردم ایران است؛ این نشانهى بىغیرتى است؛ این سیاستمدارى نیست. سعى مىکنند رنگ و لعابى از فهم سیاسى به کار خود بدهند؛ نه، این درست ضدِّ فهم سیاسى است.
مسئلهى ما با آمریکا این نیست که حالا بر سر دو تا موضوع جهانى یا بینالمللى یا منطقهاى با هم اختلاف نظر داریم، برویم بنشینیم با مذاکره حل کنیم. مسئله مثل مسئلهى مرگ و زندگى است؛ مسئلهى هست و نیست است. -------------------------------------------------------------------------------------------------------
چرا برای بزرگداشت عاشورا به روش بحث و گفتگو اکتفا نمی شود ؟
سوال این است که چرا این بزرگداشت باید به این شکل صورت بگیرد ؟ بی شک بحث درباره شخصیت سیدالشهداء ، تشکیل میزگردها ، کنفرانسها ، سخنرانیها ، نوشتن مقالات و پرداختن به دیگر امور فرهنگی ، علمی و تحقیقاتی در این باره بسیار مفید و لازم است ، اما این فعالیتها و اقدامات کافی نیست و در کنار آنها عزاداری نیز لازم است . با دقت در رفتارهای انسان می توان پی برد که دو دسته از عوامل در رفتارهای او نقش اساسی ایفا می کنند : دسته اول عوامل شناختی اند که موجب می شود انسان مطلبی را بفهمد و بپذیرد . دسته دوم عوامل درونی است که شاید تاثیر آنها در رفتار بیش از شناخت باشد . این عوامل همان انگیزه ها ، احساسات ، تمایلات ، گرایشها ، میلها ، غرایز و عواطف هستند.
از آیه 62 بقره فهمیده می شود که سه عامل اساسی در نداشتن خوف و حزن دخالت دارند : الف) ایمان به خدای متعال ب) اعتقاد به معاد و قیامت ج) انجام عمل صالح
رسول مکرم اسلام فرمودند : « افضل الایمان ان تعلم ان الله معک حیث ما کنت » بالاترین درجه ایمان آن است که بدانی هر کجا که باشی خدای متعال با تو است. مطلب مهم در فرمایش شریف رسول اکرم علیه السلام این است که آغاز ایمان با علم است . عالم ترین مردم ، مقربترین مردم هستند به درگاه احدیت .البته این علمی که ما بیان می کنیم در قلب انسان جای می گیرد :اللهم اجعل لی فی قلبی نورا و بصرا و فهما و علما .
از کجا بدانیم که خدای متعال همواره همراه ماست ؟ منبع فهم این مطلب بیرون از وجود انسان نیست بلکه تماما در وجود انسان نهفته است . اگر هم در بیرون آیاتی باشد ، آن آیات انسان را به درونش راهنمائی می کند . یک معنای معرفت نفس این است که بروید بدانید که خدای متعال همواره با شماست .
اگر کسی این مطلب را ادراک بکند که ذات اقدس اله همواره با اوست : الف ) کارهایی را که خدای متعال دوست ندارد انجام نمی دهد . ب) دچار وحشت و خوف و حزن نمی شود .
ایمان یک مقدمه ای دارد که تا آن حاصل نشود این دلهره ها و دلواپسی ها از بین نخواهد رفت . بالاترین مقدمه ایمان در قرآن کریم « کافر شدن به طاغوت » است . خدای متعال در قرآن فرموده است:«فمن یکفر بالطاغوت و یومن بالله »
شخصی نزد رسول خدا آمد و عرض کرد : یا رسول الله ! چه کار کنم که ایمانم کامل بشود ؟ حضرت علیه السلام فرمودند : « حسن خلقک ، اخلاقت را نیکو کن » ؛ این حسن خلق میوه و نتیجه ی دانستن معیت خداوند با انسان است .
رسول الله الاعظم فرمودند : ایمان آن است که بدانی هر آن چه به تو رسیده قرار بوده برسد و هر آن چه هم به تو نرسیده قرار نبوده برسد. -------------------------------------------------------------------------------------------------
س 1440: در حسینیه ها و مساجد بیشتر مناطق بهخصوص روستاها مراسم شبیه خوانى به اعتبار اینکه از سنتهاى قدیمى است برگزار مى شود که گاهى اثر مثبتى در نفوس مردم دارد، این مراسم چه حکمى دارند؟ ج: اگر مراسم شبیه خوانى مشتمل بر امور دروغ و باطل نباشند و مستلزم مفسده هم نباشند و با توجه به مقتضیات زمان باعث وهن مذهب حق هم نشوند، اشکال ندارند، ولى در عین حال بهتر است که به جاى آنها، مجالس وعظ و ارشاد و ذکر مصائب حسینى و مرثیه خوانى بر پا شود.
س 1441: استفاده از طبل و سنج و شیپور و همچنین زنجیرهایى که داراى تیغ هستند در مجالس و دسته هاى عزادارى چه حکمى دارد؟ ج: اگر استفاده از زنجیرهاى مزبور موجب وهن مذهب در برابر مردم شود و یا باعث ضرر بدنى قابل توجهى گردد، جایز نیست ولى استفاده از شیپور و طبل و سنج به نحو متعارف اشکال ندارد.
س 1444: استفاده از عَلَم در مراسم عزادارى سیدالشهدا(علیه السلام) با قرار دادن آن در مجلس عزا یا حمل آن در دسته عزادارى چه حکمى دارد؟ ج: فىنفسه اشکال ندارد ولى نباید این امور جزء دین شمرده شوند.
مرحوم حاج احمد آقای خمینی تعریف کرده اند : در سال 65 جلسات هفتگی سران قوا در دفاتر یکی از آن ها یا در جماران ، البته بدون حضور امام برگزار می شد . در یک جلسه ای که در جماران تشکیل شده بود ، من ، آیت الله خامنه ای ، آقای موسوی اردبیلی ، آقای میرحسین موسوی ، آقای هاشمی رفسنجانی حضور داشتیم . از قرار اتفاق ، در همان روز آقای منتظری نیز با امام جلسه داشتند . در آن سال ، هر وقت امام با آقای منتظری ملاقات می کرد ، بعد از جلسه برافروخته و عصبانی بودند ، به طوری که در چهره شان مشخص و نمایان بود . در وسط جلسه بودیم که ناگهان امام بدون در زدن ، یک دفعه با حال عصبانیت شدید و برافروختگی وارد اتاق شدند و رو به ما فرمودند : « من از اول با قائم مقامی آقای منتظری مخالف بودم ، ایشان به درد رهبری بعد از من نمی خورد .» جلسه امام که تمام شد ، همه ی سران قوا و من در یک سکوت سنگینی فرو رفتیم و همه متحیر از این جملات بودیم ؛ چون سابقه نداشت و حضور غیر منتظره امام هم نشان از اهمیت موضوع بود . بعد از مدتی سکوت ، آقای خامنه ای شروع به صحبت کردند که : آقای منتظری شاگرد شما بودند و در زمان شاه مبارزات داشتند و زندان طولانی مدت رفتند و ..... و از آقای منتظری تعریف کردند و در آخر هم آقای خامنه ای گفتند که خُب اگر ایشان نباشد چه کسی باشد : امام بلافاصله و با اشاره به خود حضرت آقا فرمودند : خود شما.
...گفتم : « نزدیک عید است . می خواهم برای بچه ها لباس نو بخرم .» یک دفعه دیدم رنگ از صورتش پرید . لب هایش سفید شد . گفت : « چی ! لباس عید ؟!» من بیشتر از او تعجب کرده بودم . گفتم : « حرف بدی زدم !» گفت : « یعنی من دست بچه هایم را بگیرم و ببرم لباس نو بخرم ! آن وقت جواب بچه های شهدا را چی بدهم .یعنی از روی بچه های شهدا خجالت نمی کشم ؟!» گفتم :« حالا مگر بچه های شهدا ایستاده اند سر خیابان ما را ببینند ! تازه ببینند . آن ها که نمی فهمند ما کجا می رویم .» نشست وسط اتاق و گفت : « ای داد بی داد . تو که نیستی ببینی هر روز چه دسته گل هایی جلوی چشم ما پرپر می شوند . خیلی هایشان زن و بچه دارند . چه کسی این شب عیدی برای آن ها لباس نو می خرد ؟» نشستم روبه رویش و با لج گفتم :« اصلا من غلط کردم . بچه های من لباس عید نمی خواهند . » گفت : « ناراحت شدی ؟! » گفتم : « خیلی ! تو که نیستی زندگی مرا ببینی ، کی بالای سر من و بچه هایت بودی ؟! ما هم به خدا دست کمی از بچه های شهدا نداریم .» عصبانی شد . گفت : « این حرف را نزن . همه ما هر کاری می کنیم ، وظیفه مان است . تکلیف است . باید انجام بدهیم ؛ بدون اینکه منتی سر کسی بگذاریم . ما از امروز تا هر وقت که جنگ هست عید نداریم . ما هم درد خانواده شهداییم . »
دریافت فایل صوتی --------------------------------------------------------------------------------------------------------- مرگ و زندگی - بیانات امام خامنه ای درباره رابطه با آمریکا
دریافت فایل صوتی ------------------------------------------------------------------------------------------------------- تحدید نسل-کلیپ صوتی از بیانات رهبر انقلاب درباره رشد جمعیت در کشور
خاطره حادثه ای را که قریب 14 قرن پیش رخ داده است ، چرا باید زنده کرد ؟ این رویداد ، ماجرایی تاریخی بوده که زمانه آن گذشته است چرا باید به پاسداشت آن مجالسی بر پا کنیم ؟
حوادث گذشته ی هر جامعه ای می تواند در سرنوشت و آینده ی آن آثار عظیمی برجای گذارد ؛ اگر چه حوادث تاریخی ، عینا تکرار نمی شوند ولی در جامعه شناسی ثابت شده است که جهات مشترک فراوانی میان رخدادها وجود دارد .قرآن کریم پس از نقل داستانهای پیامبران و اقوام گذشته می فرماید :
لقد کان فی قصصهم عبره لاولی الالباب ؛ در داستانهای گذشتگان برای صاحبان عقل و خرد عبرتی است .
یعنی احوال پیشینیان را بررسی کنید تا دریابید چه نقاط قوتی در کار آنان بوده است و شما نیز آنها را به کار گیرید و نیز ضعفهای آنان را ببینید و از تکرار آنها بپرهیزید .
افزون بر این در همه جوامع مرسوم است که از پاره ای از وقایع گذشته ی خود یاد کرده ، آنها را ارج می نهند و بزرگ می شمارند . این امر بر یکی از مقدس ترین خواسته های فطری انسان که خداوند در نهاد همه انسانها قرار داده – و از آن به حس حق شناسی تعبیر می کنیم – استوار است .
از آن گذشته ، چنانچه یاد آن خاطره ها در سعادت جامعه تاثیری داشته می تواند در زمان بیان آنها عامل موثر دیگری باشد . در این صورت گویا خود آن واقعه تجدید می شود . از آنجا که واقعه عاشورا رویداد عظیمی در تاریخ اسلام بوده و نقش بسزایی در سعادت مسلمانان و روشن شدن راه هدایت آنان داشته است این واقع در نظر ما بسیار ارزشمند است و بزرگداشت و بازسازی آن موجب می شود از برکات آن در جامعه بهره مند بشویم .
بیانات امام خامنه ای درباره زندگی سیاسی-مبارزاتی ائمه معصومین علیهم السلام
عنوان کتاب عیناً برگرفته از کلام منوّر مقام معظم رهبری است و بیانگر نوع نگاه ایشان به زندگی سیاسی ـ مبارزاتی ائمه علیهم السلام است. این کتاب شامل هفده فصل است که نحوه چینش عناوین فصلها، بهصورت ترتیبِ تاریخی زندگی ائمه از دوران پیامبر اعظم تا دوره امام جواد، امام هادی و امام عسکری میباشد؛ که بیانات مقام معظم رهبری درباره این سه امام بزرگوار در یک فصل ارائه شده است. در اولین فصل مروری گذرا بر زندگی سیاسی پیامبر اسلام شده؛ که توجه به وقایع این دوران بهعنوانِ آینهای تمامنما از کل زندگی ائمه و میزان و ملاکی برای شناخت حرکت جریان اصیل اسلام طی 250 سال، در ابتدا ضروری مینماید. سه فصل از این کتاب، تبیینکننده شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه اسلامی بهویژه پس از حادثه عاشورا تا دوره امامت امام صادق است. اطلاع از این شرایط، به درک بهتر حرکت انسان 250 ساله در این برهه زمانی حساس کمک فراوانی میکند. ------------------------------------------------------------------------------------------------------- دریافت فایل صوتی سایز: 2.12 مگابایت توضیحات : رهبر معظم انقلاب-انسان 250 ساله ------------------------------------------------------------------------------------------------------- دریافت فایل صوتی سایز: 1.72 مگابایت توضیحات : رهبر معظم انقلاب - زندگی سیاسی انسان 250 ساله
غدیر ، باطن مبعث است . غدیر ، مغز بعثت رسول الله است . امامت و ولایت ، باطن نبوت است . امام علی ابن ابیطالب صلوات الله و سلامه علیه ، جان رسول الله است . امام علی علیه السلام ولی الله الاعظم است ....
در قرآن کریم خدای متعال فرموده است : یا ایها الذین آمَنوا آمِنوا ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید ، ایمان بیاورید ؛ در تفسیر این آیه بیان شده است : ای کسانی که به نبوت رسول الله ایمان آورده اید آمنوا بولایه علی ابن ابیطالب صلوات الله و سلامه علیه .
امروز چه کسی می آید؟ دیدم زبان قاصر است ؛ هر چه بگویم ناقص است ؛
تاسی کردم به حضرت هادی علیه السلام در زیارت جامعه کبیره .....
یعنی که امروز.....
جایگاه رسالت و مرکز رفت و آمد ملائکه الله می آید
معدن رحمت ، منتهای حلم و بردباری می آید
اصول و اساس کرم و بزرگواری می آید
.................. عناصر الابرار می آید ------------------------------------------------------------------------------------------------------- دلنوشت :
امسال ولادتت با سال های قبل فرق می کند . بعد از آن رخداد اصلا اسم هادی دیگر برایم فرق می کند . امسال در ولادتت شاد شادم ولی شادی ام غم دارد ، شادی ام همراه با بغض است ؛ یاد هتاکی آن حرمله صفت می افتم دلم می گیرد . نادان به خورشید سنگ پرتاب می کند ، به خیال باطلش فکر می کند سنگش می رسد . ای به ظاهر آدمی که به امام نقی عزیزتر از جانم توهین کردی خاک بر دهانت !
یزیدیان زمان او را شناختند ولی ما به ظاهر عاشورائیان نشناختیم . البته تقصیر نداریم ، وقت نداریم ؛ قیمت سکه و دلار و طلا مهم تر است . کسی گفت خب امام نقی هم طلاست چرا دنبال قیمت آن نمی رویم ؟
از صحابه ی رسول اکرم بود . فقر و تنگدستی بر او چیره شده بود . در یک روز که حس کرد دیگر کارد به استخوانش رسیده تصمیم گرفت برود و وضع خود را برای رسول اکرم شرح دهد و از آن حضرت استمداد مالی کند .
با همین نیت رفت ولی قبل از اینکه حاجت خود را بگوید این جمله از زبان رسول اکرم به گوشش خورد :« هر کس از ما کمکی بخواهد ما به او کمک می کنیم ، ولی اگر کسی بی نیازی بورزد و دست حاجت پیش مخلوقی دراز نکند خداوند او را بی نیاز می کند »آن روز چیزی نگفت و به خانه برگشت . باز فقر به او فشار آورد و ناچار روز دیگر به همان نیت به مجلس رسول خدا حاضر شد . آن روز هم همان جمله را از رسول اکرم شنید :« هر کس از ما کمکی بخواهد ما به او کمک می کنیم ، ولی اگر کسی بی نیازی بورزد و دست حاجت پیش مخلوقی دراز نکند خداوند او را بی نیاز می کند »این دفعه نیز بدون اینکه حاجت خود را بگوید به خانه برگشت . چون خود را همچنان در فقر و بیچارگی دید برای سومین بار به همان نیت به مجلس رسول خدا رفت . باز لبهای رسول اکرم به حرکت در آمد و همان جمله را تکرار کرد .
این بار که این جمله را شنید , اطمینان بیشتری در قلب خود احساس کرد . حس کرد که کلید مشکل خود را در همین جمله یافته است . با خود فکر می کرد که هرگز به دنبال کمک و مساعدت بندگان نخواهم رفت و به خدا تکیه می کنم . با خودش فکر کرد که از من چه کاری ساخته است ؟ به نظرش رسید برود به صحرا و هیزمی جمع کند و بیاورد و بفروشد . رفت و تیشه ای عاریه کرد و به صحرا رفت , هیزمی جمع کرد و و فروخت و لذت حاصل دسترنج خویش را چشید . روزهای دیگر به این کار ادامه داد ، تا تدریجا توانست برای خود تیشه و حیوان و لوازم کار بخرد و در نهایت هم صاحب سرمایه و غلامانی شد .
روزی رسول اکرم به او رسید و تبسم کنان فرمود : « نگفتم هر کس از ما کمکی بخواهد ما به او کمک می کنیم ولی اگر بی نیازی بورزد خداوند او را بی نیاز می کند »
...گفتم: ببخشید ! الآن مقام معظم رهبری دارند مشرف میشوند منزل شما. گفت: قدم روی چشم، تشریف بیاورد. گفتید کی؟ من اسم حضرت آقا را گفتم. تا اسم آقا را گفتم افتاد وسط زمین و غش کرد.
... فکر کردیم بهترین کار این است که عمو را بیاوریم بیرون. گفتم، ببخشید! امر خیری بود خدمت رسیدیم. این بندة خدا نگاه کرد، یک مسلمان بسیجی، خانة یک ارمنی آمده، چه امر خیری؟ رفت لباس پوشید آمد خانة برادر خودش. گفتیم: رهبر نظام آمده اینجا، اینها چون بزرگتری نداشتند، خواهش کردیم که شما هم تشریف بیاورید.او را داخل که بردیم و آقا را که دید، مُرد.
...مادر شهید گفت: امروز فهمیدم که علی(ع) کیست ! مادر شهید گفت: آقا! حالا که منزل ما هستید، من میتوانم جملهای به شما عرض کنم؟ آقا گفت: بفرمایید، من آمدم اینجا که حرف شما را بشنوم. میگفتند، در دین شما بانویی ـ که دختر پیامبر عظیمالشأن اسلام(ص) است ـ را بین در و دیوار گذاشتهاند، سینهاش را سوراخ کردهاند. میخ، مسمار به سینهاش خورده. نمیفهمیدم یعنی چی. میگفتند مسلمانها یک رهبری داشتند به نام علی(ع). دستش را بستند و در سه دورة 25 ساله، حکومتش را غصب کردند. نمیفهیمدم یعنی چی. گفتند، در 25 سالی که حکومتش غصب شده بود، شغلش این بود، آخر شب نان و خرما میگذاشت روی کولش میرفت خانه یتیمهایش. این را هم نمیفهمیدم. ولی امروز فهمیدم که علی(ع) کیست.
ویژگى شعائر حج، در آمیختگى دنیا و آخرت و آمیختگى فرد و اجتماع است. هجوم همگانى براى مقابله با نماد شیطان؛ و آنگاه همگامى همه، از همه جا و همه رنگ و همه گون، در همهى این مراسم پررمز و راز و لبریز از معنى و نشانههاى هدایت... ویژگی هاى انحصارى این فریضهى پرمعنى و پرمضمون است.
اصلاح خویش، از مبارزه با هوس هاى شیطانى و کوشش براى پرهیز از گناه آغاز می شود؛ و اصلاح امت، از شناخت دشمن و نقشههاى او، و مجاهدت براى بىاثر کردن ضربهها و خدعهها و دشمنىهاى او، و آنگاه از پیوند دلها و دستها و زبانهاى آحاد مسلمان و ملتهاى اسلامى، سامان می گیرد.
دشمن با کمک عوامل خود در منطقه، در سوریه بحران مىآفرینند تا ذهن ملتها را از مسائل مهم کشورهاى خود و خطراتى که در کمین آنها است، منصرف ساخته و به ماجراى خونینى که خود تعمداً بهوجود آوردهاند، معطوف کنند. جنگ داخلى در سوریه و کشتار جوانان مسلمان به دست یکدیگر، جنایتى است که بهوسیلهى آمریکا و صهیونیسم و دولتهاى مطیع آنان آغاز شده و در آتش آن دمیده میشود. چه کسى میتواند باور کند که دولتهاى حامى دیکتاتوریهاى سیاه در مصر و تونس و لیبى، اکنون حامى دموکراسىخواهى ملت سوریه شدهاند؟ ماجراى سوریه، ماجراى انتقامگیرى از حکومتى است که سه دهه بهتنهائى در برابر صهیونیستهاى غاصب ایستاده و از گروههاى مقاومت در فلسطین و لبنان دفاع کرده است.
ما طرفدار ملت سوریه و مخالف هرگونه تحریک و دخالت خارجى در آن کشوریم. هرگونه اصلاح در آن کشور باید بهوسیلهى خود ملت و با روشهاى کاملاً ملّىصورت گیرد. اینکه سلطهطلبان بینالمللى به کمک دولتهاى منطقهاىِ گوشبه فرمان، در کشورى به بهانهاى بحران بیافرینند و آنگاه به دستاویز وجود بحران، خود را به ارتکاب هر جنایتى در آن کشور مُجاز شمارند، خطرى جدى است که اگر دولتهاى منطقه بدان نپردازند، باید منتظر فرارسیدن نوبت خود از این خدعهى استکبارى باشند.
ایران، مسئلهى فلسطین و کوشش براى منزوى کردن مبارزان و خاموش کردن جهاد فلسطینى، تبلیغات اسلامستیزانهى دولتهاى غربى و حمایت آنان از اهانتکنندگان به مقام قدسى پیامبر اعظم (صلّى اللّه علیه و ءاله)، زمینهسازى براى جنگهاى داخلى و تجزیهى برخى از کشورهاى مسلمان، ترساندن دولتها و ملتهاى انقلابىاز معارضه با سلطهخواهان غربى و ترویج این توهّم که آیندهى آنان در گرو تسلیم در برابر آن متجاوزان است... و مسائل مهم و حیاتى دیگرى از این قبیل، در شمار قضایاى مهمى است که در فرصت حج، و در سایهى همدلى و همگرائى شما حجگزاران، باید مورد تأمل و تعمق قرار گیرد.