الله نور السموات و الارض مثل نوره کمشکوه فیها مصباح المصباح فی زجاجه الزجاجه

۵ مطلب در خرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

اهمیت کتاب خوانی

امام خامنه ای فرمودند:

به گمان من یکی از بدترین و پرخسارت ترین تنبلی ها ، تنبلی در خواندن کتاب است

 

بدترین تنبلی

پیش از خواب!
در منزل خود من، همه‌ى افراد، بدون استثنا، هرشب در حال مطالعه خوابشان مى‌برد. خود من هم همین‌طورم. نه این‌که وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه مى‌کنم، تا خوابم مى‌آید، کتاب را مى‌گذارم و مى‌خوابم. همه‌ى افراد خانه‌ى ما، وقتى مى‌خواهند بخوابند حتماً یک کتاب کنار دستشان است. من فکر مى‌کنم که همه‌ى خانواده‌‌هاى ایرانى باید این‌گونه باشند. توقع من، این است. باید پدر‌ها و مادر‌ها، بچه‌‌ها را از اول با کتاب، محشور و مأنوس کنند. حتى بچه‌‌هاى کوچک باید با کتاب انس پیدا کنند.

نیم‌ساعت‌ها!
کتابخوانى را باید جزو عادات خودمان قرار دهیم. به فرزندانمان هم از کودکى عادت بدهیم کتاب بخوانند؛ مثلاً وقتى مى‌خواهند بخوابند، کتاب بخوانند. یا وقتى ایام فراغتى هست، روز جمعه‌اى هست که تفریح مى‌کنند، حتماً بخشى از آن روز را به کتاب خواندن اختصاص دهند. در تابستان‌ها که نوجوانان و جوانان محصّل، تعطیل‌اند حتماً کتاب بخوانند. کتاب‌هایى را معیّن کنند، بخوانند و تمام کنند. افرادى که کار روزانه دارند مثلاً کارمند ادارى، کارگر، کاسب و یا کشاورز هستند وقتى به خانه مى‌آیند، بخشى از زمان را گرچه نیم‌ساعت براى کتاب خواندن بگذارند.
چقدر کتاب‌ها را در همین نیم‌ساعت‌ها مى‌شود خواند! بنده دوره‌هاى بیست جلدى و بیست و چند جلدى کتاب را در همین فاصله‌هاى ده دقیقه، بیست دقیقه و یک ربع ساعته خوانده‌ام. پشت این کتاب‌ها را هم یادداشت مى‌کنم که معلوم باشد. شاید صدها جلد کتاب را همین‌طور در این فاصله‌هاى کوتاه ده دقیقه‌اى خوانده‌ام. بسیارى از افراد را هم مى‌شناسم که این گونه‌اند.

می خواهم خواهشی از مردم بکنم!
من مى‌خواهم خواهشى از مردم بکنم و آن این است: کسانى که وقت‌هاى ضایع ‌شوند‌ه‌اى دارند؛ مثلاً به اتوبوس یا تاکسى سوار مى‌شوند، یا سوار وسیله‌ى نقلیه‌ى خودشان هستند و دیگرى ماشین را مى‌راند، یا در جا‌هایى مثل مطب پزشک در حال انتظار به سر مى‌برند و به‌ هرحال اوقاتى را در حال انتظار به بى‌کارى مى‌گذرانند، در تمام این ساعات، کتاب بخوانند. کتاب در کیف یا جیب خود داشته باشند و در اتوبوس که نشستند، کتاب را باز کنند و بخوانند. وقتى هم به مقصد رسیدند، نشانى لاى کتاب بگذارند و باز در فرصت یا فرصت‌هاى بعدى آن را باز کنند و از همان‌جا بخوانند.
بنده خودم چند جلد قطور از یک عنوان کتاب را در اتوبوس خواندم! قضیه مربوط به قبل از انقلاب است که چند روزى براى انجام کارى از مشهد به تهران آمده بودم… وضعیت و فضاى اتوبوس‌هاى آن روزگار براى ما خیلى آزار دهنده بود و نمى‌توانستیم تحمل کنیم. دلم مى‌خواست سرم پایین باشد و خواندن کتاب در چنین وضعیتى بهترین کار بود. ساعتى را که به این حالت مى‌گذراندم احساس نمى‌کردم ضایع مى‌شود. آن وقت‌ها تقریباً یک‌ساعت طول مى‌کشید تا آدم با اتوبوس از جایى به جاى دیگر مى‌رفت. بعضى وقت‌ها این جابجایى کمتر یا بیشتر هم طول مى‌کشید. به‌هرحال چنین یک‌ساعت‌هایى را احساس نمى‌کردم که ضایع مى‌شود؛ چون کتاب مى‌خواندم.

۱۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
عاشق رهبر

پیوند فتح خرمشهر و شخصیت امام خمینی

بیانات امام خامنه ای درباره فتح خرمشهر

روز سوم خرداد ماه، یک روز فراموش نشدنى است. پیوندى هم بین سوم خرداد و فتح خرمشهر با شخصیت امام بزرگوار وجود دارد. روزى که امام فرمودند خرمشهر باید آزاد شود، بنده در همان نواحى بودم؛ شاید بعضى از شما هم در آن‌جا بودید. فاصله‌ى بین آزادى خرمشهر و وضعیتى که آن روز ما آن‌جا داشتیم، یک فاصله‌ى ناپیمودنى بود. دشمن به منطقه‌ى غرب اهواز و شمال غربى و جنوب غربى آمده بود؛ تمام منطقه را از نیروها و لشکرهاى زُبده‌اش پُر کرده و محکم در زمین فرو رفته بود؛ نمى‌شد او را تکان داد. از کارون هم عبور کرده و نیم دایره‌ى نسبتاً کاملى را درست کرده بود؛ به‌طورى که افراد ما وقتى مى‌خواستند از اهواز به طرف آبادان بروند - که آبادان آن وقت دست دشمن نبود و مى‌شد رفت - از جاده‌ى معمولى نمى‌شد بروند؛ از جاده‌ى غیرمعمول هم که آن طرف رودخانه بود، نمى‌شد بروند؛ از جاده‌ى ماهشهر هم نمى‌شد بروند؛ باید مسیر مثلّثى را طى مى‌کردند تا به خرمشهر بروند! از داخل دریا با «لنج»،مسافتى مى‌رفتند و خود را به نقطه‌اى از جزیره‌ى آبادان مى‌رساندند و آن‌جا پیاده مى‌شدند. در این شرایط، نیروهاى ما معدود بودند و تیپ زرهى ما که حدّاقل باید صدوپنجاه دستگاه تانک مى‌داشت، حدود بیست دستگاه تانک داشت. بچه‌هاى سپاه و بقیه‌ى نیروهاى داوطلب هم وقتى به آن‌جا مى‌آمدند، با زحمت زیاد، بنده را ببین، مرحوم «چمران» را ببین، این طرف بدو، آن طرف بدو، تا دو سه دستگاه خمپاره‌انداز به دست مى‌آوردند و از آنها استفاده مى‌کردند......

بیانات امام خامنه ای - فتح خونین شهر
 

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عاشق رهبر

فتح خونین شهر...

خاطره شهید بزرگوار سردار علی صیاد شیرازی از فتح خرمشهر

14هزار و 500 اسیر
ریسک بزرگی بود. هفتصد نفر چه بود که ما بخواهیم به خونین‌شهر حمله کنیم؟ بعدش چه؟ حالت خاصی بر ما حاکم شده بود. زیاد خودمان را پایبند مقررات و فرمول‌های جنگ نمی‌کردیم که این کار بشود یا نشود. گفتم: «بزنید.» ایشان زد. یک ساعت هم طول نکشید. ساعت هشت صبح بود که گفتند: «ما زدیم. خوب هم گرفته. عراقی‌ها جلوی ما دست‌ها را بالا برده‌اند. ولی تعداد آن‌ها دست ما نیست.
باید احتیاط می‌کردند و کُند به طرفشان می‌رفتند. یک هلی‌کوپتر 214 فرستادیم بالا که ببینیم وضعیت چه جور است. خلبان فریاد زد: «تا چشمم کار می‌کند، توی این خیابان‌ها و کوچه‌های خرمشهر، عراقی‌ها صف بسته‌اند و دست‌ها را بالا برده‌اند.» یعنی قابل شمارش نبودند. واقعاً مطلب عجیبی بود. نمی‌شد به عراقی‌ها بگوییم: «شما بروید توی سنگر؛ ما نیرو نداریم!» بالاخره باید کارشان را تمام می‌کردیم. باز خداوند یاری کرد و تدابیری اتخاذ شد که جالب هم بود. به نیروهایی که در خط داشتیم، گفتیم: «به صورت دشتبان، به صورت صف، یک طرفشان ـ یعنی طرف غرب ـ بایستند.» منظورمان این بود که آن‌ها را هدایت کنیم بیایند روی جاده و از طریق جاده بروند به طرف اهواز. گفتم: «فعلاً پیاده بروند به طرف اهواز!» تا اهواز صد و شصت و پنج کیلومتر راه بود. ماشین هم نداشتیم که آن‌ها را سوار کنیم. نیروها با دست اشاره می‌کردند که بروید توی جاده. آن‌ها هم پشت سر هم رفتند توی جاده. مگر تمام می‌شدند! تا بعد از ظهر طول کشید. هر چه می‌رفتند، تمام نمی‌شدند. عصر بود. پرسیدم: «بالاخره این اسرا چه شدند؟» گفتند: «دیگر نمی‌آیند.»
رفتیم توی خرمشهر و خرمشهر را گرفتیم. آماری به ما دادند. حدود چهارده هزار و پانصد نفر در شهر اسیر شده بودند؛ اینکه داخل این سنگرها، چقدر امکانات و مهمات و وسایل و تجهیزات و غذا بود، جای خودش....

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عاشق رهبر

حب امام المتقین ؛ حضرت مولا علی علیه السلام

قال رسول الله الاعظم : سید الاعمال حب علی .

ولادت با سعادت مولود کعبه را بر تمامی شیعیان و محبین آن امام همام تبریک عرض می کنیم

روزی رسول خدا و امیرالمومنین علیهم السلام کنار یکدیگر نشسته بودند . ماری در حال رد شدن بود . حضرت علی علیه السلام خواست با چوب بر سر مار بزند . رسول خدا فرمود : یاعلی ! انه ابلیس . بعد رسول خدا فرمود : علی جان من با ابلیس شرطها بسته ام . یکی از شروطی که با من کرده است این است که هر کس دشمن تو باشد او در رحم مادرش شریک خواهد شد . ( و شارکهم فی الاموال و الاولاد ) یعنی هر کس بغض علی بن ابطالب صلوات الله و سلامه علیه را داشته باشد بدانید ولد حرام است .

پس این که الان همه ی ما امام علی علیه السلام را دوست داریم به دلیل این است که طیب ولادت داریم و اساس کار پاک است .  و اینکه گفته می شود محبین حضرت مولا همه به بهشت می روند هم درست است ؛ دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد . دیر رفتن به بهشت مربوط به زمانی است که ما محبت را داریم ولی تبعیت نداریم . زود رفتن به بهشت مربوط به زمانی است که در عین داشتن محبت ، تبعیت هم وجود داشته باشد . البته محبت ، مبنای تبعیت است .

سر اینکه در مکتب شیعه این قدر وسیع روی محبت مولا علی علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام تاکید شده است این است که زمانی که عبد محبت این حضرات را چشید ، خواست محبوب بر خواست خودش مقدم خواهد افتاد و این جاست که الوهیت از بین می رود .
برای همین است که رسول الله الاعظم فرمودند : سید الاعمال حب علی .



دریافت فایل صوتی مولودی زیبای حاج محمود کریمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عاشق رهبر

نظر رهبر انقلاب درباره آنهایی که صلاحیتشان احراز نشد

امام خامنه ای : « اینهائى که رد صلاحیت میشوند، لزوماً آدمهاى بى‌صلاحیتى نیستند »

من دو سه جمله راجع به این مسئله‌ى صلاحیتها عرض بکنم. شوراى محترم نگهبان صلاحیتهاى افرادى را احراز می کند، بعضى را هم احراز نمی کند. من اینجا سه تا نکته عرض بکنم:
نکته‌ى اول این است که شوراى نگهبان از لحاظ قانونى موظف است صلاحیتها را احراز کند؛ باید تشخیص بدهد، باید برسد به این که این صلاحیت وجود دارد. البته توصیه‌ى همیشگى ما این بوده است که سطح صلاحیتها را آنقدر بالا نبرند که یک عده‌ى معدودى ته آن بمانند. آنچه که موجب صلاحیت است، یک قدرى سطح آن را باسماحت‌تر نگاه کنند.

 نکته‌ى دوم این که بعضى‌ها به این نظارتهاى شوراى نگهبان و عوامل نظارتى معترضند. ممکن است اعتراضشان بجا و واقعاً درست هم باشد؛ منتها توجه کنیم که وقتى یک مقام مسئول قانونىِ مورد اعتماد تصمیمى گرفت، ما تسلیم باشیم. همه‌مان باید تبعیت کنیم. مثلاً مجلس یک قانونى را میگذراند؛ ممکن است من به آن قانون اعتراض داشته باشم، بگویم این قانون معیوب است؛ اما قانون است، باید بر طبقش عمل کنم. وقتى یک مقام مسئولى که مورد اعتماد هم هست - مثل شوراى نگهبان - تصمیمى گرفت، بایستى تسلیم آن شد، باید تبعیت کرد.

نکته‌ى سوم: این را من اعلام میکنم، همه‌ى افراد بدانند؛ اینهائى که رد صلاحیت می شوند، لزوماً آدمهاى بى‌صلاحیتى نیستند. اینجور خیال نشود که حالا چون فلانى در انتخابات رد صلاحیت شد، پس دیگر بکلى از صلاحیت ساقط است؛ نه، طبق قانون، در انتخابات نمی تواند به عنوان نامزد شرکت کند، اما ممکن است مقامى که او را رد صلاحیت کرده، اشتباه کرده باشد. ممکن است براى این کار صلاحیت نداشته باشد، اما صلاحیتهاى فراوان دیگرى داشته باشد. اینجور نباشد که اگر کسى رد صلاحیت شد، این معنایش این باشد که او دیگر از هستى ساقط شد؛ نه، صلاحیتهاى گوناگون دیگرى وجود دارد.

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عاشق رهبر