زندگی اجتماعی امام باقر علیه السلام

زندگى امام باقر علیه السلام ، آینه تمام نماى زندگى شرافتمندانه انسانهاى موحد و متعالى است. یکى از بارزترین ویژگیهاى امام باقر علیه السلام جامعیت اوست.

توجه به علم، او را از اخلاق و فضایل روحى غافل نمى‏ سازد و روى آورى به معنویات و عبادت و بندگى، وى را از پرداختن به زندگى مادى و روابط اجتماعى و اصلاح جامعه باز نمى‏ دارد .

در حالى که انسانهاى معمولى، در بیشتر زمینه‏ ها گرفتار افراط و تفریط مى‏ شوند، اگر به زهد و عبادت بپردازند، به عزلت و گوشه‏ نشینى کشیده مى‏ شوند و اگر به کار و تلاش رو آورند، از انجام بایسته وظایف عبادى و معنوى، دور مى‏ مانند!

شکیبائی و بردباری در روابط اجتماعی

شرط اصلى حضور سازنده و مفید در جامعه، برخوردارى فرد از صبر و شکیبایى است. این ویژگى به عالیترین شکل آن در زندگى امام باقر (ع) مشهود است.
براى نمایاندن این ویژگى ارزشمند در زندگى آن حضرت نقل این حدیث کافى است که:
مردى غیر مسلمان (نصرانى) در یکى از روزها با امام باقر (ع) روبرو شد.آن مرد به دلیلى نامشخص نسبت به آن حضرت، کینه داشت، از این رو دهان به بدگویى گشود و با تغییر اندکى در اسم امام باقر (ع) گفت: تو بقر (گاو) هستى!
امام بدون این که خشمناک شود و عکس العمل شدیدى نشان دهد، با آرامش خاصى فرمود: من باقرم .
مرد نصرانى که از سخن قبل به مقصود نرسیده بود و احساس مى‏ کرد نتوانسته است امام را به خشم وادارد، گفت: تو فرزند زنى آشپز هستى!
امام فرمود: این حرفه او بوده است (و ننگ و عارى براى او نخواهد بود)
مرد نصرانى، پا فراتر نهاد و با گستاخى هر چه تمامتر گفت: تو فرزند زنى سیاه چرده و زنگى و...هستى!
امام علیه السلام فرمود: اگر تو راست مى‏ گویى و مادرم آن گونه که تو توصیف مى‏ کنى بوده است، پس از خداوند مى‏ خواهم او را بیامرزد، و اگر ادعاهاى تو دروغ و بى اساس است، از خداوند مى‏ خواهم که تو را بیامرزد!
در این لحظه، مرد نصرانى که شاهد حلم و بردبارى اعجاب انگیز امام باقر علیه السلام بود و مشاهده کرد که این شخصیت اصیل و پر نفوذ، علیرغم پایگاه عظیم اجتماعى و علمى خود که صدها شاگرد از درس او بهره مى ‏گیرند و در میان قریش و بنى هاشم از ارج و منزلت و حمایت برخوردار است، به جاى عکس العمل منفى و مقابله به مثل در برابر بد زبانیهاى او، چون کوه صبر و شکیبایى، آرام و مطمئن ایستاده و با او سخن مى‏گوید، ناگهان در دادگاه وجدان خویش، خود را محکوم و شکست خورده یافت، و بى تأمل از گفته‏هاى خود معذرت خواهى کرد و اسلام آورد .

ارزش و اهمیت این گونه شکیبایى و بردبارى، چه بسا براى بسیارى از انسانها، نامفهوم باشد، ولى کسانى چون خواجه نصیر الدین طوسى که از یک سو افضل عالمان عصر خویش در علوم عقلى و نقلى شناخته شده، و از سوى دیگر منصب وزارت را در دستگاه حکومت به وى واگذار کرده‏ اند، در اوج موقعیت علمى و اجتماعى، به امام خویش اقتدا کرده و در مقابل بدگویان به صبرى شگفت نایل مى‏ شود.
شخصى به او خطاب مى ‏کند: اى سگ، و اى سگ زاده! اما او در پاسخ مى‏ گوید، این سخن تو درست نیست، زیرا سگ بر چهار دست و پا راه مى‏ رود و من چنین نیستم . 

براستى چنین شکیبایى و تحملى را جز در پیروان مکتب اهل بیت نمى ‏توان پیدا کرد.